هفتم بهمن

ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ خانوادگی (1348)

ـ نامه به آقای محمد کیایی نژاد؛ ناممکن بودن نگارش مناسک جدید (1352)

ـ پیام به علما و روحانیون درباره تکذیب شایعه پذیرفتن بختیار (1357)

ـ پیام و هشدار به دولت امریکا و ترسیم اهداف کلی جمهوری اسلامی (1357)

ـ مصاحبه با خبرنگار فرانسوی درباره حوادث و اوضاع آینده ایران (1357)

ـ تلگراف تشکر به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ کسالت قلبی امام (1358)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان شهربانی مراکز استانها؛ وظایف نیروی انتظامی در جامعه (1361)

کد : 3495 | تاریخ : 07 بهمن 1399

ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ خانوادگی (1348)

«احمد عزیز، دو- سه روز پیش جواب مرقوم شما را دادم و در آن گله‏هایی کردم. ان شاء اللَّه خواهید بخشید و بعد از این خواهید نکته مطلب را فهمید. ان شاءاللَّه خداوند تعالی شما را حفظ کند و توفیق تحصیل بدهد، نمی‏دانم «شرح لمعه» تمام شده یا باز مشغول هستی. از وضع تحصیل خودت بنویس. «اقلیم»[1] با همزه، نه با عین است. و السلام. پدرت‏

کاغذ جوف را به فریده‏[2] برسانید.

به پرهیز سینه و تقویت او ادامه بده تا بکلی برطرف گردد.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 259)

ـ نامه به آقای محمد کیایی نژاد؛ ناممکن بودن نگارش مناسک جدید (1352)

«خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام آقای کیایی نژاد- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. مرقوم شده بود مناسک دیگری بنویسم؛ با حال ضعف و نقاهت و گرفتاریهای گوناگون دیگر برای این جانب میسور نیست. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 14)

ـ پیام به علما و روحانیون درباره تکذیب شایعه پذیرفتن بختیار (1357)

«حضرات حجج اسلام تهران و سایر شهرستانها- دامت برکاتهم‏

آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را با سمت نخست‏وزیری من می‏پذیرم، دروغ است بلکه تا استعفا ندهد او را نمی‏پذیرم؛ چون او را قانونی نمی‏دانم. حضرات آقایان به ملت ابلاغ فرمایید که توطئه‏ای در دست اجراست و از این امور جاریه گول نخورید. من با بختیار تفاهمی نکرده‏ام و آنچه سابق گفته است که گفتگو بین او و من بوده، دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ کنند و مراقب توطئه‏ها باشند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 536)

ـ پیام و هشدار به دولت امریکا و ترسیم اهداف کلی جمهوری اسلامی (1357)

«کارها و عملیات بختیار و سران کنونی ارتش نه تنها برای ملت ایران بلکه برای دولت امریکا هم، بخصوص آینده خود امریکا هم در ایران، سخت ضرر دارد و من ممکن است مجبور شوم دستور جدیدی درباره اوضاع ایران بدهم. بهتر است شما به ارتش توصیه کنید که از بختیار اطاعت نکند؛ دست از این حرکات بردارند. ادامه این عملیات توسط بختیار و سران ارتش ممکن است فاجعه‏ای بزرگ به بار آورد. اگر او و ارتش در امور دخالت نکنند و ما ملت را ساکت کنیم ضرری برای امریکا ندارد. این گونه حرکات و رفتار، ثبات و آرامش منطقه را باعث نخواهد شد. ملت از من حرف شنوی دارد، و ثبات به دستور من و با اجرای برنامه من به وجود خواهد آمد.

وقتی من دولت موقت را اعلام کنم خواهید دید که رفع بسیاری از ابهامات خواهد شد و خواهید دید که ما با مردم امریکا دشمنی خاصی نداریم و خواهید دید که جمهوری اسلامی که بر مبانی فقه و احکام اسلامی استوار است چیزی نیست جز بشر دوستی و به نفع صلح و آرامش همه بشریت است.

بستن فرودگاهها و جلوگیری از رفتن ما به ایران، ثبات را بیش از پیش بر هم می‏زند، نه آنکه اوضاع را تثبیت نماید. از جانب نیروهای طرفدار من خواسته شده است که اذن بدهم بروند فرودگاه را باز کنند با زور؛ اما من هنوز چنین اذنی نداده‏ام. همچنین نیروهای مسلح از نظامی و غیر نظامی مِنْ جمله عشایر درخواست عمل برای پایان دادن به وضع کنونی کرده‏اند. اما من هنوز اذن نداده‏ام. و ترجیح می‏دهم که کار با مسالمت تمام شود و سرنوشت مملکت به دست ملت سپرده شود.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 537)

ـ مصاحبه با خبرنگار فرانسوی درباره حوادث و اوضاع آینده ایران (1357)

سؤال: [رفتن شما به تأخیر افتاد. تظاهرات دیروز با خشونت کوبیده شد و به نظر می‏رسد که رفتن شاه تعیین‏کننده نیست. آیا شما در استقرار حقوق اسلامی به تردید افتاده‏اید؟]

جواب: آن طور که ما در نظر داریم باید شاه و رژیم سلطنتی و حکومت منصوب شاه- تمام- بروند؛ و با استقرار حکومت اسلامی وضع تثبیت خواهد شد. آنچه وضع را متزلزل می‏کند دولت و بعضی از ارتشیان دست نشانده اوست. من بارها گفته‏ام که ارتش با ماست. تمام این خشونتها از تنی چند فرماندهان است که ناچار با شکست روبه هستند.

[در محدوده یک جمهوری اسلامی قشون چه خواهد شد؟ آیا کما کان از مدرنترین وسایل برخوردار خواهد شد؟]

- البته ما ارتش لازم داریم، و با استقرار جمهوری اسلامی باید ارتش قوی باشد اما به نفع مردم. ارتش باید در خدمت ملت باشد و نه در خدمت اجانب و برای سرکوبی ملت. تا کنون ارتش را طوری انتخاب کرده بودند که کارش سرکوبی ملت بود. تنی چند فرماندهان خائن به سود اجانب عمل می‏کردند؛ اینان که کنار بروند ارتش در خدمت ملت در خواهد آمد و از مدرنترین وسایل برخوردار خواهد بود. البته از وسایل مدرنی که به درد ارتش بخورد نه اینهایی که فعلًا به درد مستشاران امریکایی می‏خورد و بس.

[چه رفتاری در برابر سرمایه گذاریهای فرانسه و قراردادهایی که با فرانسه امضا شده است اتخاذ خواهید کرد؟]

- این امور راجع به دولت آینده است. البته قراردادهایی که به نفع ملت باشد محترم [است‏] و آنچه به ضرر ملت باشد ملغی خواهد شد. فکر نکنید که چون من در فرانسه هستم قدمی به نفع فرانسه که به ضرر ملت خودمان باشد بردارم. فرانسه هم مثل سایر کشورهاست. من به مبارزه خود در هر کجا که باشد ادامه می‏دهم؛ فرانسه و جای دیگر ندارد. البته فعلًا از فرانسه- شخصاً- متشکرم.

[آقای تهرانی که از شورای سلطنت استعفا کرده است‏[3] آیا نمی‏تواند نقش واسطه مفیدی را میان شما و ارتش و بختیار ایفا کند؟]

- دولت بختیار، دولت غیر قانونی [است‏] و وساطت با او هیچ معنی ندارد؛ و ارتش هم مقامی نیست که بتوان با او وارد مذاکره شد و تفاهم نمود.

[چرا پیشنهاد بختیار را درباره دادن امکان انتخاب به ملت- میان جمهوری اسلامی و یک رژیم دیگر- قبول نمی‏کنید؟]

- بختیار غیر قانونی است و ملت با او مخالف است. او از نظر من یک فرد خائن است.

[شما با اسرائیل مخالفید و از یاسر عرفات حمایت می‏کنید. رفتار شما در بحران خاورمیانه چه خواهد بود؟]

- این امور مربوط به دولت آتیه است و من فعلًا نمی‏توانم در این باره اظهار نظر کنم. البته به محض آمدن یک حکومت مردمی روی کار، با اسرائیل قطع رابطه خواهیم کرد؛ چون غاصب است.

[آیا شما این فرض را مورد بررسی قرار داده‏اید که خودْ مسئولیت جمهوری اسلامی را بر عهده بگیرید؟ در چه حدود و با چه شرایطی؟]

- خیر؛ من مسئولیت ریاست جمهوری را به عهده نمی‏گیرم. کار من هدایت آنهاست.

[شما در پنجشنبه گذشته احتمال حوادث وخیمی را هنگام ورود خود به تهران دادید. حوادث ساعات اخیر مؤید این بیم هست؟]

- تا این رژیم هست و تا این دولت غاصب سرِ کار است این احتمالها را می‏دهم. وقتی این دولت برود اوضاع آرام می‏شود. شخص من مطرح نیست. من از خدا می‏خواهم تا در برابر ملتم به شهادت برسم و در کنار آنها کشته شوم. من بارها گفته‏ام که من با یک شخص عادی یکی هستم.

[جمهوری اسلامی، آن طور که شما در نظر دارید، بر پایه چند حزبی خواهد بود؟ و آیا گرایشهای مذهبی دیگر و غیر مسلمان، محترم شمرده خواهد شد؟]

- همه احزاب در ایران آزاد خواهند بود مگر آنکه مخالف با مصالح ملت باشد؛ در آن صورت از فعالیت آنها جلوگیری می‏شود. لکن اظهار عقاید آزاد است. اقلیتهای مذهبی نیز همه محترم هستند و حقوق آنان در اسلام و جمهوری اسلامی محفوظ است.

[هیچ کس نقش «سیا» را در استقرار رژیم شاه و نگاه داشتن و حفظ دولت بختیار انکار ندارد. در این شرایط چگونه می‏توان مانع یک عمل نظامی قهرآمیز تحت رهبری امریکا شد؟]

- به همان ترتیب که شاه از بین رفت اراده ملت بر همه مشکلات غلبه خواهد کرد. و ارتش، غیر از چند نفر از سران آن، از مردمند و با ما هستند.

[شما از حمایتهای خارجی برخوردارید؟]

- هیچ حمایتی از ما نشده است. گاهی لفظاً اظهار حمایت شده است لکن حمایت عملی به هیچ وجه وجود ندارد؛ و ما محتاج هیچ حمایتی نیستیم. ملت ایران اراده کرده است تا پیروز شود و حتماً پیروز خواهد شد.

[وقتی حکومت بختیار برود چه تدابیر اقتصادی فوری باید اتخاذ کرد؟]

- برای نجات اقتصاد کشور ما علمای اقتصاد داریم؛ آنان را به کار وامی‏داریم تا اولویتها را معین کنند. ما می‏دانیم که اقتصاد کشور منهدم شده است و بعد از پیروزی با بحرانهای اقتصادی عظیمی روبه هستیم. چون شاه برای آرامش خیالی ایران، پولی در بانکها نگذاشته است و افراد خائن پولهای گزافی از کشور خارج کرده‏اند. ولی ما اشخاصی داریم که می‏توانند راه حلها را بیابند. و چون ملت همه از جمهوری اسلامی پشتیبانی می‏کنند، امیدواریم بتوانیم بر مشکلات غلبه کنیم و جهات مادی و معنوی خود را سامان بخشیم، و به امید خدا ایران را از نو بسازیم. ولی باز باید اقرار کنم که مشکلات بزرگ اقتصادی در پیش است.

- [آیا شما امشب می‏روید؟ چه خواهید کرد اگر فرودگاه بسته باشد؟ گفته شده از راه دیگری خواهید رفت؛ چه راهی؟]

- تا فرودگاه بسته باشد نخواهم رفت؛ و به محض باز شدن، خودم را به هم میهنانم خواهم رساند تا در کنار آنان یا پیروز شوم و یا کشته.

[بعضی می‏گویند شما غرب را به لرزه درآورده‏اید. آیا ما غربیها حق داریم از شما بترسیم؟]

- اما اینکه می‏گویید غرب به لرزه درآمده، اگر از این لحاظ است که ما مطلب حقی گفته‏ایم و بدین مناسبت قلب مردم غرب را به لرزه انداخته است، مایه ترس نیست؛ مایه امید است. غرب باید امیدوار باشد که ملتی برای گرفتن حق خود، این چنین قیام کرده است. بله، ممکن است دولتهای غربی که احتمال می‏دهند منافعشان به خطر افتاده است خوف داشته باشند لکن اگر با عدالت رفتار کنند خوفشان بیجاست. ایران هم با آنان به عدالت رفتار خواهد کرد.

[برخی از رسوم اسلامی مانند حجاب اجباری رها شده است. آیا در جمهوری اسلامی از نو اجباری خواهد شد؟]

- حجاب به معنای متداول میان ما، که اسمش حجاب اسلامی است، با آزادی مخالفتی ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد. و ما آنان را دعوت می‏کنیم که به حجاب اسلامی رو آورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده‏اند و به اسلام پناهنده شده‏اند.

[منظور از قیمت عادلانه نفت چیست؟ و با چه معیاری تعیین می‏گردد- همان قیمتی که اوپک تعیین می‏کند؟]

- قیمتی است که بر اساس تفاهم میان دولت ما و دولتهای دیگر برقرار می‏شود. به طوری که نه به آنها اجحاف شود و نه به ما. ما هر گز حاضر نیستیم زیر عنوان اوپک منافعمان را غارت کنند.

[به چه دلیل دولت بختیار را غیر قانونی می‏دانید؟]

- به دلیل مخالفت همه مردم. بختیار را شاه نصب کرده است و مردم همه با شاه مخالفند و او را عزل کرده‏اند. و در تظاهرات و راهپیماییهای مکرر این معنی را ثابت کرده‏اند. دولت قانونی باید از مردم و برای مردم باشد نه مخالف مردم.

[ما غربیان مادی هستیم؛ بالاخره بر این اساس با ما چگونه رفتار خواهد شد؟]

- من متأسفم که شما غربیها معنویات را فدای مادیات کردید و مصالح مادی را بر معنویات مقدم داشتید. همین امر موجب این بدبختیهاست. آنچه بشر را مترقی می‏کند معنویات است. معنویات می‏تواند بشر را سعادتمند کند و آرامش ایجاد کند. مادیات است که بشر را به جان هم انداخته. من توصیه می‏کنم که شما غربیها به معنویات توجه کنید. شما مدعی هستید که مسیحی هستید؛ ببینید سیره حضرت مسیح چه بوده است. سیره حضرت مسیح را روش خود قرار دهید تا سعادت برای شما حاصل شود. ما می‏خواهیم رژیمی ایجاد کنیم که روش حضرت مسیح در آن مورد توجه است.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 538 ـ 542)

ـ تلگراف تشکر به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ کسالت قلبی امام (1358)

«تلگراف‏[4] محترم واصل، از ابراز محبت جنابعالی تشکر می‏نمایم. ملتمس دعا هستم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 130)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان شهربانی مراکز استانها؛ وظایف نیروی انتظامی در جامعه (1361)

«همه ایران یک گروه است، یک حزب الهی است، یک گروه است، و این یکی از نعمتهایی است که ما باید قدرش را بدانیم. و هر چه برکات بر این کشور وارد می‏شود از همین کانال است که دولت و قوای نظامی و قوای انتظامی و روحانیون و بازاری و همه ببینند که خودشان در یک صف واقع شده‏اند، یک صف طولانی است که همه در صف واحد واقع شده‏اند، و نه این می‏خواهد به او ظلم کند، نه او می‏خواهد کلاه سر این بگذارد...

این نعمت را باید ما شکرش بکنیم، شکرش این است که همه‏مان به وظیفه‏مان عمل بکنیم...

در انقلابات دیگر شما خیال نکنید که یک انقلابی مثل اینجا بوده است که همچه تا قضیه چه شد مردم با دولتش موافق باشند، با سرنیزه، آنها کار می‏کردند؛ برای اینکه، انقلاب مال مردم نبوده، انقلاب مال قدرتها بود؛ از این جهت آنها با سرنیزه مردم را نگه می‏داشتند. الآن هم آنهایی که انقلابات بزرگ را کرده‏اند، با سرنیزه مردم را نگه می‏دارند. اینجا مردم چون خودشان بودند، خودشان انقلاب کردند، کودتا در کار نبود، این نبود که یک قدرتی بیاید و آن قدرت بخواهد یک کاری را بکند، خود کوچه و محله و بازار و روحانی و- عرض می‏کنم که- ارتش و اینها همه‏شان داخل هم شدند و کار را انجام دادند. از این جهت الآن همه مردم احساسشان این است که از خود ما هست، هر چه هست؛ خودشان را غریبه دیگر نمی‏دانند با شما، خودشان را خودی می‏دانند، شما را فرزند خودشان می‏دانند. باید شما به وظیفه فرزندی برای این ملت عمل بکنید، آنها هم به وظیفه پشتیبانی و پدری؛ تا این نعمت هستش شما قوی هستید، قدرتمند هستید، هیچ قدرتی هم نمی‏تواند شما را از بین ببرد. و اگر خدای نخواسته، در شهربانی- مثلًا فرض کن- رئیس شهربانی شروع کند به این کارهایی که ناراضی درست می‏کند- حالا البته یک چیزی است در گوشه‏ای واقع می‏شود، چیز مهمی نیست- امّا این امور کم کم هی سرایت می‏کند، یک وقت می‏بینید که- فرض کنید- یک جایی که یک رئیس شهربانی که یک کاری کرد که خلاف بود در آن شهر، کم کم فاسد می‏شود آن شهر، از این سرایت می‏کند به جای دیگر، آن سرایت می‏کند، یک وقت انسان می‏فهمد که یک کشور مخالف شدند با شهربانی، که این مصیبت است. الآن ما یک نعمتی داریم که باید حفظش کنیم این نعمت را، مادامی که شکر این نعمت را بجا بیاوریم و شکرش هم این است که خدا به ما این نعمت را داده ما برای خدا خدمت بکنیم به مردم...

یک وقت بریزند توی خانه‏اش، نه، این حق نیست. همچه چیزی نمی‏شود، یک کار خلافی را با یک کار خلافتری ما بخواهیم جلویش را بگیریم، موازین دارد، نهی از منکر موازین دارد، امر به معروف موازین دارد...

مبادا یک وقتی فرض کنید منزل یک کسی را بروند تفتیش بکنند بیخود، به خیال اینکه توی خانه این، یک چیزی است، بروند تفتیش کنند، نه این صحیح نیست...» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 262 ـ 269)



[1] - نام مستخدمه بیت امام در نجف که ظاهراً در نامه آقای سید احمد خمینی با عین، درج شده بود و امام آن را تصحیح کرده‏اند.

[2] - خانم فریده مصطفوی( دختر امام خمینی).

[3] - آقای سید جلال الدین تهرانی، رئیس شورای سلطنت، با سفر به فرانسه به حضور امام خمینی رسید و استعفای خود را تسلیم معظمٌ له کرد.

[4] - متن تلگراف آقای شیرازی این است:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

حضور محترم حضرت آیت اللَّه خمینی- دامت برکاته الشریفة

با تقدیم سلام و تحیت، خبر کسالت حضرت عالی موجب تأثر و تألم شدید گردید. از خداوند متعال مسألت می‏شود که سریعاً شفای عاجل و صحت کامل عنایت فرماید تا هر چه زودتر به اقامتگاه مراجعت فرموده به مسئولیات سنگین- آن هم در این شرایط حساس- ادامه دهید.- ألبسکم اللَّه ثوب الصحه و العافیه.

مشهد مقدس- ششم ماه ربیع الاول 1400 هجری/ 4 بهمن ماه 1358- الشیرازی

انتهای پیام /*