پنجم بهمن

ـ نامه درباره حرمت مال به دست آمده از بلیط بخت آزمایی (1346)

ـ پیام به ملت ایران؛ نوید مراجعت به وطن (1357)

ـ مصاحبه با خبرنگاران و اتمام حجت به دولت بختیار (1357)

ـ تلگراف تشکر به آقای خویی؛ کسالت قلبی امام (1358)

ـ حکم نظارت بر انتخابات شورای عالی قضایی به آقای محمدعلی صدوقی (1361)

ـ نامه به رئیس دیوان عالی کشور و عفو جمعی از زندانیان (1361)

ـ سخنرانی در جمع شورای مدیریت حوزه علمیه قم؛ لزوم توجه به حوزه علمیه (1365)

کد : 3490 | تاریخ : 05 بهمن 1399

ـ نامه درباره حرمت مال به دست آمده از بلیط بخت آزمایی (1346)

«به عرض می‏رساند، مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است. راجع به بلیط بخت‏آزمایی مرقوم شده بود، «معامله» باطل؛ و مالی که از آن به دست می‏آید حرام است و باید به صاحبانشان برسانند و در صورتی که آنها را نمی‏توان پیدا کرد، عمل مجهول المالک بنمایند و تفصیل را در رساله تحریر الوسیله نوشته‏ام. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی‏» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 163)

ـ پیام به ملت ایران؛ نوید مراجعت به وطن (1357)

«من از ملت ایران خصوصاً اهالی شهرستانها و روستاهای کشور که متحمل زحمت شده و از نقاط دور و نزدیک به تهران آمده‏اند، تشکر می‏کنم. امیدوارم تا با میزبانان خود، اهالی محترم و آگاه تهران همگامی کرده و در راهپیمایی آنان شرکت کنند؛ و مظالم دولت حیله‏گر و غیر قانونی را افشا نمایند. از اینکه ایادی اجانب، فرودگاههای سراسر ایران را به روی من بسته‏اند، بناچار تصمیم گرفتم که روز یکشنبه 29 صفر[1] به کشور برگشته و چون سربازی در کنار شما به مبارزه علیه استعمار و استبداد تا پیروزی نهایی ادامه دهم.

مردم دلیر ایران آگاهند که این حرکات مذبوحانه و غیر انسانی از دولت غاصب و متظاهر به قانون اساسی، نمی‏تواند راه ملت را منحرف نماید. دولتی که بر خلاف تمام موازین اسلامی و انسانی کراراً مطالبی به دروغ به این جانب نسبت داده است که شدیداً تکذیب می‏کنم. من هر گز با دولتهای غیر قانونی‏[2] مذاکره نکرده و نمی‏کنم. اینان عمال اجانبند که در زیر پوشش قانون اساسی خیانت خود را پنهان می‏کنند. اینان اگر به قانون اساسی و آرای عمومی ارج می‏گذاشتند، باید هر چه زودتر کنار می‏رفتند. ملت شریف و آگاه باید بداند که دولت فعلی با کمال بیشرمی تصمیم دارد شاه مخلوع و فراری را چون گذشته برگرداند و حکومت جابرانه این دودمان ننگین را بار دیگر بر ما تحمیل کرده و برای همیشه ما را در اختناق و زیر سلطه اجانب قرار دهد، ولی دیگر دیر شده است و اراده آهنین ملت به خواست خدای تعالی این آخرین توطئه را نیز درهم خواهد شکست. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 528 ـ 529)

ـ مصاحبه با خبرنگاران و اتمام حجت به دولت بختیار (1357)

«من از ایرانیانی که با من همراهی کردند متشکرم. من بنا داشتم که فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها می‏برند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همه فرودگاههای ایران را بست. و من پس از باز شدن فرودگاهها بلافاصله خواهم رفت و به او[3] خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما؛ و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد داشت. باید اینها بدانند که وقت آنکه قلدری بکنند گذشت.

من ملت ایران را دعوت می‏کنم به ادامه نهضت؛ و دعوت می‏کنم که این قلدرها را سر جای خودشان بنشانند لکن آرامش را از دست ندهند. من از همه ملت ایران تشکر می‏کنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم و به ملت برگردانم. خداوند همه شما را توفیق بدهد.

ملت ایران باید بداند که این شخص که متکفل حکومت شده است به ایل خودش‏[4] خیانت می‏کند؛ آن ایلی که پشتوانه ایران بودند و رضا شاه آنها را از پای درآورد. این شخص به ایل خودش، به ملت خودش، خیانت می‏کند. و باید ایل بختیاری بداند که این اشخاصی را که به آنها خیانت می‏کنند از جلو راه ملت بردارند. باید ارتش بداند که اینها خیانتکارند؛ به آنها کمک نکنند. باید همه ایران بدانند که توطئه‏ای در کار است؛[5] از این توطئه باید جلوگیری شود. این آخرین قدمی است که این خائنین برمی‏دارند؛ و ما ان شاء اللَّه این قدم را هم می‏شکنیم و پیش شما می‏آییم و آنها را به جای خودشان خواهیم نشاند.

سؤال: [چه وقت تصور می‏فرمایید که خواهید توانست به ایران بروید؟]

جواب: هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاهها باز شود من به ایران خواهم رفت تا اگر بنا باشد خون من بریزد، در پیش رفقای خودم و همراه جوانهای ایران بریزد. و ما از این هیچ باکی نداریم و ما سرافرازی اسلام و ایران را می‏خواهیم.

[آیا حضرت آیت اللَّه توصیه می‏فرمایید که مردم با برداشتن سلاح، فرودگاه را برای بازگشت حضرت عالی باز کنند؟]

- عجالتاً بنا ندارم که امر به برداشتن سلاح بکنم؛ هر وقت صلاح دیدم این امر را می‏کنم و به آنها می‏فهمانم که چه باید بکنند.

[حضرت آیت اللَّه! تصور می‏فرمایید به یک فرودگاه کشور نزدیک به ایران مثلًا به کویت یا ترکیه و از آنجا به ایران بروید؟]

- باید مطالعه شود.

[با توجه به اینکه بازگشت حضرت آیت اللَّه ممکن است باعث خونریزیهای بیشتر شود، آیا باز هم حضرت عالی اصرار به بازگشت خواهید داشت؟]

- من باید پیش برادرهایم باشم.

[آیا این آغاز یک جهاد جدیدی است؟]

- ممکن است.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 530 ـ 532)

ـ تلگراف تشکر به آقای خویی؛ کسالت قلبی امام (1358)

زمان: 5 بهمن 1358/ 7 ربیع الاول 1400

«بسمه تعالی‏

عراق- نجف اشرف‏

حضرت آیت اللَّه العظمی آقای خویی- دامت برکاته‏

تلگراف محترم واصل، از ابراز محبت جنابعالی متشکر و ملتمس دعا هستم. خمینی» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 129)

ـ حکم نظارت بر انتخابات شورای عالی قضایی به آقای محمدعلی صدوقی (1361)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جناب حجت الاسلام آقای آقا شیخ محمد علی صدوقی- دامت افاضاته‏

جنابعالی به نمایندگی از طرف این جانب در ستاد نظارت بر انتخاب دو نفر عضو شورای عالی قضایی تعیین می‏شوید تا بر جریان این انتخاب بر طبق مقررات نظارت نمایید. ان شاء اللَّه موفق باشید.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 256)

ـ نامه به رئیس دیوان عالی کشور و عفو جمعی از زندانیان (1361)

[بسمه تعالی. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران- مد ظله العالی احتراماً، لیست اسامی 31 نفر از محکومین دادگاه انقلاب اسلامی کردستان و نُه نفر از محکومین دادگاههای انقلاب دیگر که به مناسبت هفته وحدت عفو آنان از طرف دادستانها و حکام شرع پیشنهاد گردیده، جهت ملاحظه و اظهار نظر جنابعالی به حضور مبارک تقدیم می‏گردد.

4/ 11/ 61- سید عبد الکریم موسوی اردبیلی‏].

بسمه تعالی‏

موافقت می‏شود.[6]- 5/ 11/ 61 روح اللَّه الموسوی الخمینی‏» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 257)

ـ سخنرانی در جمع شورای مدیریت حوزه علمیه قم؛ لزوم توجه به حوزه علمیه (1365)

«من چنانچه سابقاً نیز گفته‏ام، راجع به حوزه علمیه، عقیده‏ام بر این است که باید به آن بیشتر از همه چیز توجه کرد؛ چرا که حوزه علمیه اگر درست بشود، ایران درست می‏شود.

و اگر- خدای نخواسته- در حوزه علمیه فسادی به وجود آید- و لو در دراز مدت- در سرتاسر ایران آن فساد پیدا می‏شود و آنها که همیشه در فکر بوده‏اند که در حوزه علمیه نفوذ کنند، به همین خاطر است. نفوذ آنها، نفوذ ظاهری نیست که معلوم باشد فلان آقا نفوذی است. چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت بکند، مع ذلک، در موقع مناسب کارش را انجام دهد. اینها از مشکلات حوزه است. و قضیه تحصیل هم باید به نحوی باشد که فقه سنتی فراموش نشود. و آن چیزی که تا به حال اسلام را نگه داشته است، همان فقه سنتی بوده است. و همه همتها باید مصروف این بشود که فقه به همان وضعی که بوده است، محفوظ باشد. ممکن است اشخاصی بگویند که باید فقه تازه‏ای درست کرد که این آغاز هلاکت حوزه است و روی آن باید دقت بشود.

البته من همه شما آقایان را می‏شناسم و از شما به خاطر زحمتتان در این امر، تشکر می‏کنم. ولی باید خیلی متوجه باشید. در هر صورت، آن چیزی که برای حوزه‏ها خطر است، این است که ما این فقه را به نحوی که به دست ما رسیده است، به نسل آینده تحویل ندهیم. باید همان طور که مبانی اسلامی، مبانی فقهی را تحویل داده‏اند، ما هم به آینده‏ها تحویل بدهیم که اگر این افراد در آینده نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند، تقصیر ما نباشد.

و دیگر اینکه اخلاق باید در همه جا و در همه دروس، مورد توجه قرار گیرد. و اعتقادم بر این است که باید هر کس حوزه درسی بزرگ یا کوچکی دارد، یکی دو دقیقه- مقدمتاً یا مؤخرتاً- درس اخلاق بگوید که طلاب با اخلاق اسلامی بار بیایند. و اجمالًا من از شما مطمئنم که شما خوب کار می‏کنید و نظرات درستی دارید، لکن در هر کاری اشتباهاتی هم هست. گروههای مختلف به این حوزه نظر دارند؛ چون در دراز مدت می‏توانند کارهایی که ما می‏کنیم به هم بزنند. و اینکه شما در رابطه با سابقه افراد تحقیق می‏کنید کار خوبی است؛ چرا که اگر کسی قبل از انقلاب یا بعد از آن کجروی داشته است و الآن می‏گوید من توبه کرده‏ام، ممکن است این توبه کردن مصلحتی باشد. باید توجه داشت که این افراد، حوزه را فاسد نکنند. و شما همیشه با حضرات مراجع و سایر بزرگان مشورت کنید و از آنها نظر بخواهید و من هم به شما دعا کنم.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 190 ـ 191)



[1] - هشتم بهمن 1357.

[2] - اشاره به دولت شاپور بختیار.

[3] - شاپور بختیار.

[4] - ایل بختیاری، که در مرکز و جنوب غربی ایران متمرکزند.

[5] - اشاره به طرح رابرت هایزر( ژنرال امریکایی) در حفظ نظام شاه و حمایت از بختیار.

[6] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

انتهای پیام /*