امروز با امام: شانزدهم دی
ـ نامه به آقای قنبر معلمیان و اعلام وصول نامه (1346)
«جناب مستطاب عمدهالفضلا مروج الاحکام آقای آقا شیخ قنبر- دام عمره
مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق شما را از خداوند تعالی مسئلت مینماید. امید است اینجانب را از دعای خیر فراموش نفرمایید. والسلام علیکم.» (صحیفه امام، ج21، ص: 581)
ـ وصیتنامه و تعیین وصی در امور وجوه شرعیه (1356)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
در روز 26 محرّم 1398 وصی خود قرار دادم حضرات حجج اسلام آقای حاج آقا مرتضی پسندیده و آقای حاج شیخ مرتضی حائری[1] و آقای حاج سید محمد باقر سلطانی[2] و آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری- دامت برکاتهم- را در امر وجوهی که در قم یا سایر بلاد ایران نزد وکلای این جانب است و به حساب این جانب اخذ شده است و حضرت آقای پسندیده مطلع هستند- به حَسَب غالب- تمام این وجوه باید با نظر آقایان محترم به مصرف شرعی برسد، و احدی از وَرَثه یا غیر آنها حقی در آن ندارند و نمیتوانند مزاحمت با اوصیای محترم نمایند. و اگر بعض از اوصیا مانعی داشته باشند که نتوانند تا آخر قیام به امر کنند، بقیه کس دیگر را که مورد قبول و موجّه است تعیین نمایند؛ و اگر بعضی غایب بودند دیگران قیام به امر نمایند. تکلیف وجوهی که در نجف است تعیین نمودهام. از خداوند تعالی سلامت و سعادت حضرات آقایان را مسألت مینمایم. و امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج3، ص: 295)
ـ پیام به ملت ایران در اعلام روز نهم صفر به عنوان عزای عمومی (1357)
«به عموم ملت شجاع و بیدار ایران- ایدهم اللَّه تعالی- هشدار میدهم که بار دیگر توطئه خطرناک از طرف عمال شاه خائن و طرفداران غارتگران بین المللی در دست اجراست تا رژیم منحط شاهنشاهی را حفظ و شاه را به قدرت شیطانی رسانده به غارتگری نفتخواران و سلطه اجانب ادامه دهند. اینان میخواهند با پایمال نمودن خون شهیدان راه خدا و وطن، کشور ما را با نیرنگهای گوناگون زیر یوغ استعمار و سلطنت دیکتاتور پهلوی نگه دارند. اینان میخواهند از شاهِ در حال نزع و سقوط، یک دیکتاتور خونآشام با قدرت سابق بسازند و به ما تحمیل کنند. اینان میخواهند با بعضی کارهای جزئی و فریبنده، مثل آزادی مطبوعات و وعده انحلال ساواک و تظاهر به دین مبین اسلام، قدرت را به شاه جانی برگردانند تا در خدمت اجانب، هستی کشور را به غارت داده و به نسل و حَرْث[3] رحم نکنند و اسلام و مذهب را برای همیشه سرکوب کنند. به ملت ایران هشدار میدهم که اینان از قدرت اسلام و ملت شجاع ایران و روحانیت بیدار مطلع شدهاند و توطئهای در دست اجراست تا این قدرتهای الهی را سرکوب کنند.
ملت آگاه ایران! شجاعانه مبارزات خود را ادامه دهید که اگر لحظهای غفلت کنید تمام خونهایی که در راه اسلام و آزادی دادهاید هدر میرود، و چنان ضربهای به شما وارد میکنند که نفسهایتان قطع و فریادهای حقتان در گلو شکسته شود. من به عموم ملت دلیر اعلام میکنم که رژیم سلطنتی، غیر قانونی و مجلسیْن، غیر ملی و غیر قانونی و حکومت غاصب، غیر قانونی و یاغی است. اطاعت از این دستگاه، اطاعت از طاغوت و حرام است. اطاعت از شاه مخلوع و دولت یاغی، جرم است در قانون، و حرام است در شرع. آیا ملت و قوای انتظامی میدانند که به حسب اطلاع مطبوعات خارجی، شاه در آستانه خروجش تنها بیش از هزار میلیون لیره انگلیسی از ایران خارج کرده است، و حساب دیگر پولهای خارجشده او با خداست. اینک چند مطلب را لازم میدانم تذکر دهم:
1- کارمندان وزارتخانهها، وزرای فاسد غیر قانونی را نپذیرند و از آنان اطاعت نکنند؛ و در صورت قدرت به وزارتخانهها راه ندهند که این امرْ تکلیف شرعی آنان و خدمت به کشور و ملت است؛ و اطاعت از آنان مخالفت با ملت و اسلام است.
2- ملت از دادن مالیات- مطلقاً- و از دادن پول آب و برق و تلفن خودداری کنند و از آنچه اعانت به دولت است احتراز کنند که اعانت به دولت غاصب، حرام و موجب غضب خداوند است.
3- علمای اعلام بلاد و خطبای محترم و طلاب غیور، قضات و وکلای محترم دادگستری، اساتید محترم دانشگاه و دانشگاهیان، بازاریان، اصناف، کارگران، کشاورزان، سیاسیون محترم و سایر اقشار ملت، مخلوع بودن شاه و غیر قانونی بودن مجلسین و دولت را اعلام فرمایند؛ که اگر سستی کنند ممکن است توطئه بر ضد کشور و ملت به نتیجه برسد که همگی مسئول آن خواهیم بود؛ و باید همه بدانیم که در این روز حساس همه مسئول خدای بزرگیم.
4- فروشندگان مواد غذایی از گرانفروشی خودداری کنند که این عمل مخالف رضای حق تعالی است، و در این موقع حساس و گرفتاری مردم ضربهای است بر پیکر نهضت اسلامی.
5- از کمک به کارگران و کسبه صنفی که بر اثر اعتصابات ضرر کردهاند، غفلت نشود و از وجوه شرعیه مجازند به آنان کمک نمایند.
این جانب روز دوشنبه نهم صفر 99 را برای شهدای مشهد و قزوین و کرمانشاه و سایر بلاد، روز عزای عمومی اعلام میکنم؛ و از خداوند تعالی مسألت میکنم که این روز را آخرین روز عزای ملت شریف قرار دهد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج5، ص: 350 ـ 351)
ـ پیام به اعتصاب کنندگان مطبوعات برای پایان اعتصاب (1357)
«از اعتصاب کنندگان محترم مطبوعات که زیر بار سانسور دیکتاتوری نرفتند، تشکر میکنم. و اکنون که دولت غیر قانونی جدید[4] مدعی برداشتن سانسور است، آقایان به کار ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیر قانونی معلوم شود. مقتضی است سایر اعتصاب کنندگان محترم به اعتصاب خود ادامه دهند، که امید است پیروزی نزدیک باشد، ان شاء اللَّه تعالی.» (صحیفه امام، ج5، ص: 352)
ـ مصاحبه با تلویزیون آلمان در بیان اینکه اسلام دین مترقی است (1357)
سؤال: [حضرت آیت اللَّه، شما اغلب اظهار داشتهاید که هیچ مصالحهای با رژیم شاه نباید بشود و پس از رفتن شاه یک جمهوری اسلامی باید تأسیس گردد. منظور شما از این مطلب چیست؟ آیا حکومتی محافظهکارانه بر پایه ایدهآلهای مذهبی؟ آیا یک رژیم مترقی که در مقابل جهان و نفوذهای دنیا باز است؟ یا یک حکومت کمونیستی و یا سرمایه داری؟ و نظرتان راجع به کوششهای اجتماعی که در دوران حکومت شاه شده است چیست؟]
جواب: اما اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است، و آن رژیمی که ما میخواهیم تأسیس کنیم یک چنین رژیمی است و با این رژیمهایی که الآن هستند تفاوت دارد. احکام اسلام احکامی است که بسیار مترقی است و متضمن آزادیها و استقلال و ترقیات. و اما کارهایی که شاه کرده است اکثراً مخالف با مصالح ملت بوده است. شاه برای ملت قدمی برنداشته است بلکه همه کارها و یا اکثر کارهایی که کرده است ملت را رو به انحطاط و ورشکستگی کشانده است.
[آیا حضرت عالی قادر خواهید بود که جمهوری اسلامی را در کوششهای شاپور بختیار برای تشکیل دولت جدید ایران ببینید و شروع کنید؟ یا سیاستمدار دیگری هست که شما ترجیح میدهید؟ البته همه اینها با فهم این معناست که شاه کشور را ترک کرده باشد]
- ما رجال امینی که سیاستمدار باشند، در ایران داریم و حکومت ما به وسیله امنای ملت و کارشناسان تشکیل میشود. و البته خوب میدانیم که با گرفتاریهای بسیار اقتصادی و سیاسی و نظامی روبه هستیم ولی به اتحاد عظیم ملت خیلی امید است برای حل تمام این مشکلات.
- [حضرت آیت اللَّه، حیطه نفوذ شما تا چه حد است؟ بخصوص در میان ملّاها و آیت اللَّههای دیگر و سایر رهبران مذهبی؟ آیا شما ترس از این ندارید که اتحاد و وحدت کنونی که بین مخالفین شاه است پس از رسیدن به قدرت در هم بشکند؟ آیا شما برای دخالت مستقیم در امور جنبش خیال دارید به ایران برگردید؟ آیا در نظر دارید، و یا داشتید، که مردم را به جنگ مسلحانه داخلی بخوانید؟]
- من با مردم ایران برادر هستم و خود را خادم و سرباز آنان میدانم و چون مصالح آنها را میخواهیم و آن چیزی که ما مطرح میکنیم همان خواستههای ملت ایران است، از این جهت از ما نصایح را قبول میکنند. و اما احتمال اختلاف گروههای سیاسی بعد از پیروزی غیر قابل اجتناب است ولی در مقابل ملت- که اکثریت تامه قریبِ به اتفاق دارند- اختلاف گروهها مورد اعتنا نیست.
[درباره خارجیان که در ایرانند حضرت آیت اللَّه چه نظری دارند؟ مخصوصاً امریکاییها؟ و از طرف دیگر همین طور در مورد نفوذ روسها در ایران چه نظری دارید؟ نظرتان راجع به صدور نفت به خصوص به کشورهای اروپا و آلمان غربی چیست؟ پس از اینکه مردم شما قدرت را به دست گرفتند چه اتفاقی برای شرکت آلمان در صنایع ایران رخ خواهد داد؟]
- اما راجع به خارجیها؛ آنهایی که مشغول کارهای عادی هستند به شغل خودشان ادامه میدهند، و اما آنهایی که دخالت در مملکت ما میخواهند بکنند- مثل مستشارهای امریکایی- آنها را نمیتوانیم تحمل کنیم.
[آیا فلسطینیها هیچ تماسی با حضرت عالی داشتهاند؟ و اگر داشتهاند این تماس به چه صورت بوده است و چه نوع کمکهایی شده است؟]
- هیچ تماس سیاسی در کار نبوده است و هیچ کمکی به ما نشده است.» (صحیفه امام، ج5، ص: 353 ـ 354)
ـ مصاحبه با رادیو- تلویزیون آلمان، کانال 1؛ هدف، تشکیل جمهوری اسلامی (1357)
سؤال: [آیا اگر چنانچه دولتی به ریاست بختیار روی کار بیاید، شما این دولت را حمایت میکنید، اگر شاه بپذیرد که برای موقت هم که شده از ایران خارج بشود؟]
جواب: هیچ دولتی را با بودن رژیم سلطنتی قبول نخواهم کرد. هدف، تشکیل جمهوری اسلامی است و برای من از روز روشن تر است که با وضع فعلی در آیندهای نزدیک به آن خواهیم رسید.
[ناظرین خارجی نرمشی در سیاست حضرت عالی در طی هفته گذشته مشاهده کردند. آیا به نظر حضرت عالی به هم خوردن اوضاع اقتصادی ایران، کافی برای سقوط رژیم شاه هست؟ یا اینکه تصور میفرمایید که روشهای قهرآمیز دیگری باید تعقیب بشود؟]
- به نظر میرسد که همین نحو مبارزات برای سرنگون کردن شاه از تختش کافی خواهد بود.
[بعضی از متخصصین امریکایی در ایران احساس میکنند که گزارشهایی که به مقامهای امریکایی در مورد ایران داده شده اشتباه بوده و این اشتباهات در اثر عدم تماس آنها با مخالفین شاه بوده است. آیا این مسأله به این علت بوده است که امریکا توجه خاص بیش از اندازه نسبت به موقعیت سیاسی و استراتژیکی ایران داشته است یا اینکه افتراقات عمیق فرهنگی بین دو کشور علت این جریان بوده است؟]
- در هر صورت مورد تعجب من است که دولت امریکا ادعا میکند که اشتباه واقع شده است یا تماس نداشته است! یک دولت مقتدری مثل دولت امریکا لا بد با همه- به تمام ابعاد- تماس داشته است و افراد امریکایی در ایران همه جهات را ملاحظه کردهاند. شاید این اشتباه کارتر هم مثل ادعای اشتباه شاه باشد.
[روزنامههای خارجی در اینجا گزارش دادهاند که ایرانیها تنفری نسبت به امریکاییها و انگلیسیها دارند؛ این نقل قول درست است یا غلط؟ چه دلیلی برای این تنفر وجود دارد؟]
- دقیقاً صحیح است! دولتهای امریکا و انگلیس آن قدر به ملت ما فشار آوردهاند و اشخاص جنایتکار را تأیید کردهاند که کم کم موجب تنفر ملت ما شده است. البته شوروی هم دست کمی از آنها ندارد. من بارها توصیه کردهام که دست از پشتیبانی دولت و شاه ایران بردارید و کاری نکنید که ملت ایران نسبت به ملتهای انگلیس و امریکا که در مقابل این روش دولتهای متبوعشان سکوت کردهاند بدبین شوند. و ما فعلًا امریکا و انگلیس و شوروی را دشمن شماره یک مردم خود میدانیم؛ البته امریکا از همه بدتر است.» (صحیفه امام، ج5، ص: 355 ـ 356)
ـ گفتگو با عدهای از ارمنیهای مقیم فرانسه درباره آینده ارامنه در ایران (1357)
سؤال: [نماینده گروه: ما دو نفر لبنانی و بقیه فرانسوی هستیم. قبل از هر چیز میخواستیم پشتیبانی خودمان را از مردم ایران و خوشحالی را از اینکه مورد قبول واقع شد که خدمتتان برسیم اعلام کنیم]
جواب: ان شاء اللَّه موفق باشید. در ایران ما هم ارامنه زیادند. در آنجا هم آنها مشغول به زراعت و کسبند.
[یک سال و نیم است که یک روزنامهای را ارمنیهای مقیم فرانسه چاپ میکنند و از بدو تأسیس این روزنامه تا به حال، وقایع ایران را دنبال کردهاند و رهبری شما را در طی نهضت اخیر به وضوح مطالعه کردهاند و میخواستند اگر اجازه بفرمایید چند سؤال از خدمتتان بکنند:
شما طی بیاناتتان فرمودید که حکومت جمهوری اسلامی بنا خواهید کرد. آیا ممکن است بفرمایید موقعیت ارامنه در حکومت اسلامی آینده چگونه خواهد بود؟ با در نظر گرفتن اینکه ارامنه مسیحی هستند؟]
- بله؛ ارامنه که در آنجا هستند سابقه دارند و همیشه اینها وضعشان مثل سایر مردم بوده که در ایران بودند و مشغول زراعت و کسب و کارند. بعدها هم آنها از همه آزادیها بهرهمند خواهند بود و با آنها با کمال عدالت رفتار خواهد شد.
[معذرت میخواهم از اینکه مجدداً این سؤال را مطرح میکنم: ارمنیهای دنیا از خودشان میپرسند که آیا در حکومت اسلامی آینده ایران، ارامنه در اجرای مذهب خودشان و آیین مذهبی خودشان و در داشتن مدارسشان و در صحبت کردن به زبان ارمنی مجاز خواهند بود؟]
- مجازند، مجازند.» (صحیفه امام، ج5، ص: 357)
ـ سخنرانی در جمع فرماندهان ارتش؛ عمل به وظایف- تبلیغات علیه انقلاب ایران (1358)
«شما امروز از قوای انتظامی جمهوری اسلامی هستید، با دیروزتان فرق دارد. دیروز خواه ناخواه از رژیم طاغوت بودید و حالا از رژیم اسلام هستید، و بین این دو تا همان طوری که به حسب واقع فرق دارد: یکی رژیم شیطان است، یکی رژیم اللَّه. باید آنهایی هم که منتسب به این دستگاه هستند با آنهایی که پیشتر بود فرق کند. فرق این است که امروز باید همه گروههایی که مربوطند به جمهوری اسلامی، چه دولت و دستگاههای اداری و چه ارتش و ژاندارمری و شهربانی و پاسدارها، و اینها که قوای انتظامی هستند که اینها اشخاصی هستند، گروههایی هستند که بِالاصاله مربوط به جمهوری اسلامی هستند.
اینها باید اعمالشان هم، افعالشان هم، عقایدشان هم و اخلاقشان هم مناسب باشد با جمهوری اسلامی. آن اخلاقی که سابقاً مثلًا بعضیها داشتند که مناسب بود با طاغوت، اگر خدای نخواسته از او در نفوس، آثاری هست، این آثار را باید مجاهده کنند تا زدوده بشود. یعنی الآن شما آقایان مسئولیت زیاد دارید و عملتان هم یک عمل شریف است.
عمل شریفی است که اسکلت جمهوری اسلامی بسته به وجود شماهاست. مسئولیتتان زیاد است. برای اینکه اگر سابق یک کاری از شما خدای نخواسته انجام میگرفت میگفتند در رژیم طاغوتی است، باید این جوری باشد. ما اگر حالا خدای نخواسته یک مسئلهای که بر خلاف رویّه اسلام است انجام بگیرد گفته میشود که ارتش اسلامی هم همین است. و شما میدانید که قلمها و زبانهای خائنی هستند و با آن چشمهای خیانتکار مراقب هستند که یک [بهانهای] پیدا بکنند از یک گروهی، از گروههای اسلامی و این را زیادش کنند، و کم کم برسانند به اینکه خوب، این رژیم هم رژیم طاغوتی است مثل آن رژیم. همین امروز صبح من در یک مجلهای که مربوط به بختیار بود اینجا آورده بودند من دیدم. دیدم که ایشان همین را میگوید که این رژیم هم یک رژیم طاغوتی است و مشغول چپاولگری و مشغول کذا هستند...
آنها مشغول فعالیت میشوند و آلوده میکنند این نهضت را. ما باید این مکتب خودمان را حفظش بکنیم. یعنی الآن مکتب اسلام دست ماها و شماست و این مکتب باید محفوظ باشد. ماها کاری نکنیم که به مکتبمان ایراد بگیرند و آنهایی که میخواهند ایراد بگیرند به مکتب ایراد میگیرند...
خیال کنند که حالا که آزادی شد هر کاری آدم دلش بخواهد بکند، هر کاری از دستش آمد، هر کاری بکند، روی وظایف عمل نکند، این منتهی به هرج و مرج میشود و آسیب میبیند...» (صحیفه امام، ج12، ص: 53 ـ 55)
ـ سخنرانی در جمع جانبازان و پرستاران آنها؛ اظهار همدردی- کارشکنیهای دشمن (1358)
«شما برای خدا قیام کردید و برای خدا مجروح شدید و بسیاری از برادرها و خواهرهای شما هم برای خدا مقتول شدند. آن چیزی که برای خدا از دست دادید جایی نمیرود، پیش خدا محفوظ است. دنیا وسیله است برای عالَمهای دیگر، و خداوند برای شما مهیا میکند مقامهایی که اگر دیگران ببینند آنها هم آرزو میکنند که مثل شما بودند...
با صبر و بردباری انقلابی تحمل بکنید این مصیبتها را. تحمل بکنید این توطئهها را. و به پیش بروید که خدای تبارک و تعالی، با شماست. و پیروزی نصیب ملت ایران است ان شاء اللَّه...
ما میخواهیم مردم ما آزاد باشند. تحت فشار و تحت سلطه دیگران و داخل و خارج نباشند. ما میخواهیم مملکتمان از خودمان باشد مستقل باشد و تحت رهبری دیگران نباشد. ما میخواهیم مخازن مملکت ما از خودش باشد. ما میخواهیم در این مملکت خودمان کار بکنیم و خودمان نتیجه کار را ببریم. ما میخواهیم یک حکومت عدل اسلامی، یک حکومت شبیه حکومتهای صدر اسلام پیدا بشود و...» (صحیفه امام، ج12، ص: 56 ـ 57)
ـ سخنرانی در جمع بانوان «مکتب هجرت»؛ هجرت از نفسانیت (1358)
«هجرت یک معنای بزرگی است. و از همه هجرتها [مهمتر] هجرت از خودبینی و راه افتادن از این انانیت نفس و هجرت از خود به خداست. هجرت رسول اکرم، از مکه به مدینه برای این بود که به بشر راه هجرت را، این هجرت از خود به خدا را نشان بدهد. تعلیمات انبیا برای همین هجرت است که ما از ظلمات، از تاریکیها، از خودخواهیها، از نفسانیتها، هجرت کنیم به سوی خدا و پشت کنیم به خودمان و به آمال شیطانی خودمان؛ و رو کنیم به خدای تبارک و تعالی: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ.[5] محتمل است که همین هجرت از خانه، طبیعت باشد؛ از جهت نفس باشد. ممکن است «بیت» همین بیت نفس انسان باشد. یعنی همین طبیعت که بیت نفس است و نفس در او محبوس است. ممکن است [معنای] آیه شریفه این باشد که کسی که از این بیت نفس خارج شد، «مهاجراً إلی اللَّه و رسوله» رو آورد به خدا و رسول، و از آن چیزهایی که وادار میکند انسان را [برای] توجه به دنیا، توجه به آمال دنیایی، و بازمیدارد انسان را از رسیدن به خدا، از رسیدن به حقیقت این تعلقاتی که انسان دارد به دنیا، که هر انسانی تعلق به دنیا دارد، و نفس متعلق به دنیاست، توجه به خود و آمال خودش دارد و اگر چنانچه کسی از این بیت، از این بیت ظلمانی، از این بیتی که ما را بازمیدارد از وصول به کمالات انسانی، کسی خارج بشود از این بیت و رو بیاورد به خدا، هجرت کند به سوی خدای تبارک و تعالی و رسول خدا، که آن هم هجرت به خداست، برسد تا آنجایی که «ادرکه الموت» حالا یا «ادرکه الموت»، یعنی آن موت اختیاری که از برای اولیای خدا هست که از همه آمال خودشان دست برمیدارند و فانی میشوند در حق تعالی، یا اینکه در این مهاجرتی که [میکند] ادراک موت بشود همان موت معهود، این وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ- این دیگر هیچ- بنا بر آن احتمال اول، دیگر اجری جز اینکه خدا به او بدهد اجر دیگری را نمیخواهد. اصلًا برای او دیگر آمال و آرزویی نیست. فقط خدا را میخواهد.
شما که این اسم را برای خودتان انتخاب کردید و «هجرت» [را که] اسم شریفی است، انتخاب کردید توجه به این داشته باشید که از زیر بار مسئولیت این اسم هم بیرون بیایید، و هجرت بکنید. توجه بکنید به اینکه این دنیا هر چه باشد میگذرد. هر چه علاقه بیشتر باشد سختتر میگذرد. هر چه توجه به این دنیا باشد، علاقه به این دنیا باشد، سختتر میگذرد. در عین حالی که اولیای خدا این هجرت را کرده بودند، مع ذلک آن فعالیتهایی [هم] که برای رضای خدا و برای رساندن نفع به برادرها و خواهرها بوده است میکردهاند. این هجرت اگر ان شاء اللَّه تحقق پیدا بکند، موجب این میشود که کار انسان الهی میشود. الآن هر عملی که از ماها صادر میشود عملی است که نفس در او و خودبینی در او هست و این عمل نفسانی است، عمل شیطانی است. اگر آن هجرت حاصل بشود و مهاجر الی اللَّه و رسول انسان بشود، آن وقت تمام اعمالی که به جا میآورد اعمالی است که روحانی است؛ اعمالی است الهی. همه اعمال را به جا میآورد...» (صحیفه امام، ج12، ص: 59 ـ 62)
ـ سخنرانی در جمع اعضای هیأت دولت؛ خدمتگزاری دولت و اطلاعرسانی صحیح (1359)
«گرفتاری امروز ما، همین اختلافاتی است که مشاهده میشود. شما هر چه کار بکنید اگر اختلافات را کوشش نکنید که رفع بشود، کارهای شما را آن کسانی که بخواهند یک عیبی بگیرند به آن، عیب میگیرند. هیچ شکی نیست اینهایی که افتادهاند دور بازار و کوچه و این طرف و آن طرف و سمپاشی میکنند، آنها، این کارها را میکنند. و اگر شما در همان سطح بالا، این اختلافات را کوشش کنید که با عقل و تدبیر، در رفعش بسیار کوشش کنید ان شاء اللَّه یک آرامش روانی پیدا بشود، و کارها در آن آرامش زود انجام میگیرد، بهتر انجام میگیرد. این مسائلی را که به من گفتید در یک همچو اتاق محدودی، بهتر این است که هر یک از آقایان که متکفل یک امری هستند، وقتی کاری انجام میدهند بروند در رادیو بگویند و از مردم بخواهند که هر کس اشکالی دارد که مثلًا ما بر خلاف میگوییم، بیایند اطلاع بدهند. در روزنامهها اطلاع بدهند، خودشان بیایند در محضر عمومی اطلاع بدهند...
آدم خدمت به یک جامعهای بکند و بعد هم خود جامعه ندانند که خدمت چه شده است؟ البته آن دهات خودشان میفهمند. اما خوب سطح بالاها و خصوصاً شهرستانها اینها خیلی نمیتوانند بفهمند این معانی را. باید گفته بشود و هر کدامتان یک روز در هر چند وقت یک دفعه بیایید و ریز اعمال خودتان را بدهید که ما این کارها را کردیم...
گروههایی که میخواهند نشود این جمهوری اسلامی، تحقق پیدا نکند این جمهوری اسلامی، آنها دیگر حرفهایشان مؤثر واقع نشود...
در هر صورت مثل این ملتی که الآن ما داریم، کم نظیر است، بینظیر است...
چنانچه این جمهوری اسلامی- ان شاء اللَّه- با آن معنای واقعی و محتوای حقیقیاش تحقق پیدا بکند و این تحولی که الآن در ایران پیدا شده اصلًا نظیر ندارد این تحول، که در ظرف مدت کوتاهی، یک ملتی که توی فسادها داشت زندگی میکرد جوانهایی که عمرشان را در عشرتگاهها داشتند میگذراندند، در مشروب خانهها [سپری] میکردند یکدفعه متحول شدند به اینکه داوطلب شدند برای جنگ، داوطلب شدند برای شهادت. و خوشحالی میکنند، گریه میکنند بعضیها که ما را اجازه نمیدهند برویم، شما یک کاری بکنید اجازه بدهند. این یک تحول معجزهآسایی است که شده است، و امیدوارم که این تحول محفوظ باشد. و مادامی که محفوظ باشد آسیب نمیبیند اینجا. و فرض کنید که دخالت نظامی هم بکنند، هر کاری بکنند آسیب نمیبیند، من دست آخرش را میگیرم که خیر آسیب هم ببیند و ما هم همهمان را از بین- خدای نخواسته- ببرند، لکن ما تکلیفمان را عمل کردیم...» (صحیفه امام، ج13، ص: 493 ـ 501)
ـ سخنرانی در جمع فرماندهان نظامی ارتش و سپاه؛ رمز پیروزی رزمندگان اسلام (1361)
من از شما برادرها، جوانهای عزیز که در این جبهه که نزاع ما بین کفر است و اسلام، ایمان است و کفر، تشکر میکنم. و شما بحمد اللَّه در همه جبههها پیروز بودید و پیروز خواهید شد. و رمز پیروزی شما برادرها و جوانهای عزیز یکی اتکال به خدای تبارک و تعالی، اعتماد به رحمت خدا، به عنایات خدای تبارک و تعالی که این در رأس همه امور است. و یکی هم پیروی از دستورات خدای تبارک و تعالی در اینکه با هم یک باشید...
هر چه بشود پیروزی با ماست. مادامی که شما این ایده[6] را دارید که برای خدا خدمت بکنید در عبادت هستید و پیروزید، و دشمن شما شکست خورده است و نابود خواهد شد ان شاء اللَّه.
من توفیق شما را و تأیید شما را از جانب خدای تبارک و تعالی خواستارم. و امیدوارم که خداوند قدرت روحی و قدرت بازو به شما عنایت کند که شما در راه او جهاد کنید. و شما اجر شهید را دارید، چه شهید بشوید چه شهید نشوید ان شاء اللَّه.» (صحیفه امام، ج17، ص: 222 ـ 224)
ـ نامه به آقای خامنهای؛ تعیین حدود اختیارات حکومت اسلامی (1366)
«جناب حجت الاسلام آقای خامنهای، رئیس محترم جمهوری اسلامی- دامت افاضاته پس از اهدای سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقیده دارم که در این مواقع سکوت بهترین طریقه است. و البته نباید ماها گمان کنیم که هر چه میگوییم و میکنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهی است برای رشد انسانها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف و تقاضایی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم. لهذا، آنچه را که در نظر دارم به طور فشرده عرض میکنم.
از بیانات جنابعالی در نماز جمعه این طور ظاهر میشود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقهای که از جانب خدا به نبی اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمیدانید. و تعبیر به آنکه این جانب گفتهام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی بر خلاف گفتههای این جانب بود. اگر اختیاراتِ حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرضِ حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضّه به نبی اسلام- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- یک پدیده بیمعنا و محتوا باشد و اشاره میکنم به پیامدهای آن، که هیچ کس نمیتواند ملتزم به آنها باشد: مثلًا خیابان کِشیها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چهارچوب احکام فرعیه نیست. نظام وظیفه، و اعزام الزامی به جبههها، و جلوگیری از ورود و خروج ارز، و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا، و منع احتکار در غیر دو- سه مورد، و گمرکات و مالیات، و جلوگیری از گرانفروشی، قیمت گذاری، و جلوگیری از پخش مواد مخدره، و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد، و صدها امثال آن، که از اختیارات دولت است، بنا بر تفسیر شما خارج است؛ و صدها امثال اینها.
باید عرض کنم حکومت، که شعبهای از ولایت مطلقه رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدی که ضِرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و میتواند هر امری را، چه عبادی و یا غیر عبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت میتواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند.
آنچه گفته شده است تا کنون، و یا گفته میشود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحاً عرض میکنم که فرضاً چنین باشد، این از اختیارات حکومت است. و بالاتر از آن هم مسائلی است، که مزاحمت نمیکنم.
ان شاء اللَّه تعالی خداوند امثال جنابعالی را، که جز خدمت به اسلام نظری ندارید، در پناه خود حفظ فرماید.» (صحیفه امام، ج20، ص: 451 ـ 452)
[1] - پدر همسر آقای سید مصطفی خمینی.
[2] - پدر همسر آقای سید احمد خمینی.
[5] - سوره نساء، آیه 100:« و آن کس که از خانه خود به سوی خدا و رسول او هجرت کند، سپس مرگ او را در یابد، بدرستی که پاداش او بر خداست».