ـ نامه به خانم صدیقه مصطفوی؛ خانوادگی (1350)
«صدیقه عزیزهام[1]
نامه پر محبت شما واصل و موجب مسرت گردید. خداوند تعالی شماها را خوش و خرّم و عزیز و محترم نماید. ماها بحمد اللَّه تعالی سلامت هستیم لکن روحاً افسرده. امید است خداوند تعالی فرج عنایت فرماید. خدمت آقای اشراقی[2] سلام برسانید. نور چشمان را دعا میکنم. و السلام. پدرت» (صحیفه امام، ج2، ص: 415)
ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده درباره رسید وجوه شرعیه (1354)
«قم- حضور مبارک حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای پسندیده- دامت برکاته
به عرض حضور مبارک میرساند، سلامت و سعادت حضرت عالی را از خداوند تعالی خواستار است. ضمناً تصدیع میدهد شخصی به نام حاج احمد فرحناک زاده در شهر ربیع الثانی حوالهای گرفته است و از قرار مذکور مفقود شده است این ورقه به منزله المثنی است. مبلغ یک هزار و سی و سه تومان و پنج ریال به شخص مذکور اگر داده نشده است.» (صحیفه امام، ج3، ص: 127)
ـ وصیتنامه شخصی و تعیین وصی (1356)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.
چون با کمال تأسف فرزند بزرگم که وصی بود به رحمت ایزدی پیوست لهذا وصی خود نمودم، در حال صحت و سلامت، در تاریخ بیست و پنجم ماه محرّم الحرام 1398 فرزند خود نورچشم مکرم حاج سید احمد خمینی- ایّده اللَّه تعالی- را که پس از فوت و تجهیز به نحو متعارف، به اموری که توصیه میکنم اقدام و عمل نماید؛ و از خداوند تعالی توفیق و سلامت و تأیید او را خواهانم:
1- کلیه وجوهی که در منزل و نزد آقای خلخالی[3] و در قم نزد آقای اخوی[4] موجود است، وجوه شرعیه و سهم مبارک امام- علیه السلام- و سهم سادات عظام است، و یک فلس[5] آنها از ورثه نیست و تکلیف آنها را در وصیت علی حده تعیین نمودهام، و ورّاث این جانب حق معارضه با اوصیایی که امر وجوه شرعیه را به آنها واگذار نمودهام ندارند؛ و اگر نزد وکلای من در هر جا وجوهی به اسم من بوده باید برسانند به اوصیا، یا به مرجع عادل.
2- کتب و اثاثی را که از کتابخانه این جانب و منزل، دولت ایران به غارت برده است اگر برگرداندند، آنچه اهدایی آقای آقا نجفی مرعشی[6] بوده به کتابخانه ایشان برگردانند و بقیه به همین کتابخانه یا سایر کتابخانهها واگذار شود. و کتبی که از خود این جانب غارت شده است، اگر برگشت، و کتبی که در نجف دارم در اختیار وصی است؛ هر چه مورد احتیاج اوست یا مورد احتیاج نورچشمی حسین پسر مرحوم مصطفی- رحمه اللَّه تعالی- بردارند و باقی را به یک کتابخانه واگذار کنند.
3- منزل شخصی که در قم دارم- نزدیک باغ قلعه- و جزئی مِلکی که در کَمَره[7] دارم و نمیدانم چی است و چقدر است و آقای پسندیده اطلاع دارند، بین ورثه- کما فَرَضَه اللَّه[8]- تقسیم شود ولی ورثه موظفند مادامی که مادرشان[9] در قید حیات است، اگر مایل باشد در آنجا اقامت کند، با او مزاحمت نکنند؛ و به عبارت دیگر سُکنی و منافع آن تا زمان حیات، حق ایشان و واگذار به ایشان نمودم و کسی حق مزاحمت ندارد.
4- اثاث البیت- غیر از کتاب که ذکر شد- واگذار نمودم پس از موت به مادر فرزندانم؛ و کسی حق مزاحمت ندارد.
5- دو- سه سال احتیاطاً نماز و روزه از قِبَل این جانب قضا شود، اگر در کَمَره مِلکی دارم یا منافع شخصی در آن، بدهند و الّا احمد تبرّع[10] کند و مختار است در این تبرّع.
6- کتب خطی این جانب را در صورت امکان طبع کنند؛ و اگر کسی خواست طبع کند در اختیار او بگذارند به طوری که ضایع نشود، خصوصاً کتب اخلاقی را.
7- فرزندان من عموماً و احمد خصوصاً موظفند از مادر خود اطاعت کنند و با احترام با او رفتار کنند، و رضای او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنها در آن است. و اگر خواست مستقلًا زندگی کند، در صورت امکان، اسباب آن را فراهم کنند.
8- آخرین وصیت من آن است که فرزندان من با صلح و صفا، و مهر و وفا عمل کنند و با فرزندان و عیال مرحوم مصطفی- رحمه اللَّه- با کمال مهر و محبت رفتار نمایند؛ و احمد از همراهی با آنها- حتی المیسور و المقدور- مضایقه نکند.
از خداوند تعالی توفیق و تأیید همه را خواستار و امید است که خداوند تعالی همه را از شرور، خصوصاً از آلودگی به دنیا و زخارف آن، محفوظ نگه دارد. و امید آن دارم که پدر آلوده و عاصی و آثم[11] خود را که با بار گران و گرفتاری فراوان دنیا را ترک و به سوی حضرت «قابل التّوب و غافر الذّنوب»[12] کوچ نموده، از دعای خیر و طلب مغفرت فراموش نکنند. «إنّه خیرُ معینٍ»[13] و الحمد للَّه أوّلًا و آخراً و ظاهراً و باطناً. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج3، ص: 292 ـ 294)
ـ مصاحبه با تلویزیون «سی. بی. اس» آمریکا درباره فرار شاه و آینده اوپک (1357)
سؤال: [حضرت آیت اللَّه، ما گزارشات مستمری دریافت کردهایم که شاه بزودی کشور را ترک میکند یا ترک کرده است. آیا شما دولتی را که به دست بختیار تشکیل میشود به رسمیت خواهید شناخت؟ و به تظاهرات پایان خواهید داد؟]
جواب: ما با بودن رژیم سلطنتی هیچ دولتی را به رسمیت نخواهیم شناخت.
[حضرت آیت اللَّه، شما فرموده بودید که شاه باید کشور را ترک کند. اما حالا میفرمایید که او بایستی بر طبق قوانین اسلامی محاکمه و مجازات شود و اگر محکوم شود حد اقل محکوم به زندان ابد خواهد بود. آیا این به این معناست که شاه یک فراری محسوب خواهد شد، اگر از کشور خارج بشود؟]
- بله ایشان باید محاکمه بشود. و چنانچه فرار هم بکند هر جا باشد باید محاکمه بشود. و اقل چیزی که بر اوست، علاوه بر اینکه باید جرایمی را که مرتکب شده جبران بکند، حبس ابد است. ولی همه میدانند که او دست به کشتارهای عمومی زده است و باید اعدام بشود.
[حضرت آیت اللَّه، اگر چنانچه بختیار مورد قبول حضرت عالی نیست، چه کسی هست؟ و آیا شما خودتان لیستی از کسانی که مسئولیتها را در دست بگیرند در اختیار دارید؟]
- ما اشخاصی را در نظر داریم، ولی تا پایان کار از معرفی کردن آنها معذوریم.
[حضرت آیت اللَّه، اگر رژیم مورد نظر جناب عالی روی کار بیاید، آیا سیاست نفتی ایران در چهارچوب روابط اوپک خواهد بود و یا اینکه امریکا همچنان مثل زمان شاه به عنوان یک مشتری خوب نفتی برای شما تلقی خواهد شد؟]
- راجع به اوپک بعد از تشکیل حکومت مطالعه خواهد شد و متخصصین تصمیم خود را خواهند گرفت. اما امریکا تا کنون مشتری خوبی نبوده است، برای اینکه پول نمیداده است.» (صحیفه امام، ج5، ص: 343 ـ 344)
ـ مصاحبه با رادیو- تلویزیون آلمان، کانال 2 درباره کودتای نظامی (1357)
«سؤال: [حضرت آیت اللَّه، آیا هیچ راه حلی یا حکومتی در چهارچوب سلطنت برای شما قابل قبول خواهد بود؟]
جواب: با وجود سلطنت و رژیم سلطنتی راه حلی نخواهد بود.
[حضرت آیت اللَّه، از شما دعوت شده است که به ایران برگردید. آیا حاضرید در تحت این شرایط به ایران برگردید؟]
- من هر وقت مقتضی بدانم به ایران میروم؛ چه دعوت بشود و چه دعوت نشود.
[اگر شاه حاضر نباشد ایران را ترک کند و شما هم حاضر نباشید به ایران برگردید، به نظر میرسد که تنها یک راه حل باقی بماند و آن کودتای نظامی است و در نتیجه اختناق و تخریب و خونریزی بیشتر. نظر حضرت عالی چیست؟]
- کودتای نظامی هم همین دولت نظامی است. چه کودتا بشود و چه نشود، ما بنای این داریم که به مخالفت خودمان ادامه بدهیم؛ و ما تحمل مصایب را به خاطر رسیدن ملتمان به آزادی و استقلال خواهیم داشت.
[آیا از این بیم ندارید که اغتشاش ایران موجب برخورد بین المللی گردد و احتمالًا این برخورد بین امریکا و شوروی باشد؟]
- اگر چنین مسئلهای پیش بیاید برای جهان است؛ ولی این دو ابرقدرت هم برای چنین موضوعی دست به یک جنگ جهانی نخواهند زد.
[حضرت عالی اعلام کردید که در آینده، کشورهایی که از شاه پشتیبانی کردهاند نفت دریافت نخواهند کرد. همچنین اعلام شده است که ارسال نفت به اسرائیل و آفریقای جنوبی متوقف گردد؛ و همه ممالک صنعتی روابط تجارتی با شاه داشتهاند؛ آیا این کشورها تا کنون دشمنان شما بودهاند؟]
- ما با کشورها مخالفتی نداریم. ما با دولتهایی که ظالم هستند، چه به ما ظلم کرده باشند و چه به برادران مسلمان ما ظلم کرده باشند و بکنند، با آنها دشمن هستیم.
[حضرت عالی طرح یک حکومت اسلامی سوسیالیست را میریزید؛ چه نوع سوسیالیزمی مورد نظر جنابعالی است؟ آیا به «حزب توده» اجازه خواهید داد که در دولت شما شرکت داشته باشند. آیا قرآن قانون اساسی ایران خواهد بود؟]
- ما یک جمهوری اسلامیای تشکیل میدهیم که خود حکومت و تعیین حکومت به آرای ملت متکی است. قانون چنین جمهوریای بدیهی است که قوانین اسلام است. ما به حزبی که مطرود جامعه اسلامی است اجازه ورود به حکومت اسلامی را نخواهیم داد.» (صحیفه امام، ج5، ص: 345 ـ 346)
ـ مصاحبه با رادیو- تلویزیون «بی. بی. سی» درباره مسائل عمومی ایران (1357)
سؤال: [اکنون که شاه قبول کرده است که برود- گر چه برای مدتی نامشخص- آیا دعوت بختیار را در مورد بازگشتن به ایران قبول خواهید کرد؟]
جواب: من هر وقت مقتضی بدانم خودم به ایران خواهم رفت و رفتنم متوقف به دعوت کسی نیست؛ چه دعوت بشود یا نشود.
[آیا از نظر شما نقش قابل قبولی در آینده برای شاه وجود دارد؟]
- هر گز او نقشی ندارد.
[نقش آتی شما در امور کشور چیست؟]
- من همان کسی که قبلًا بودم بعداً هم هستم. من مردم و حکومت را هدایت میکنم.
[شما از بازسازی ایران و تأسیس جمهوری اسلامی صحبت کردهاید. برای ما مشکل است مقصود شما را درک کنیم. عملًا چگونه به این هدف دسترسی پیدا خواهید کرد؟ و زندگی مردم ایران چگونه عوض خواهد شد؟]
- قضیه، تغییر زندگی نیست؛ قضیه این است که تا کنون مردم تحت فشار شاه بودند و مملکت هم استقلال نداشته است. ما میخواهیم که مملکت را مستقل کنیم و به مردم هم آزادی بدهیم. و حکومت جمهوری اسلامی هم یک جمهوری است مثل سایر جمهوریها و لکن قانونش قانون اسلامی است.
[بعضی از منتقدین ادعا میکنند که شما مسائل مدرن و پیچیده و مسائل جامعه صنعتی آینده ایران را- که به سوی صنعتی شدن میرود- به خوبی در نمییابید و همچنین انتقاد میکنند که شما مدت زیادی از ایران دور بودهاید. به این انتقادات چگونه پاسخ میدهید؟]
- البته ما برای قضایای پیچیده کارشناس داریم؛ ولی ما آنچه را درک میکنیم این است که شاه ظالم است و خائن، و به مملکت و ملت خیانت کرده است؛ این دیگر یک مطلب واضحی است که همه میدانند. ما میدانیم که مملکت ما استقلال ندارد و اجانب در همه امور مملکت ما دخالت میکنند؛ این هم که مطلب معلومی است. ما برای استقلال و آزادی مبارزه میکنیم.
[غیر مسلمانان تصویری مملو از بیرحمی از جامعه اسلامی دارند؛ تنبیهاتی برای جرایم نسبتاً کوچک و یا قطع ید، چنانکه نمونهای از آن را در پاکستان و عربستان میبینیم، گفته میشود که این قوانین وحشیانه هستند؛ نظر شما چیست؟]
- آنهایی که نظر سوء نسبت به اسلام دارند از باب این است که اسلام را درک نکردهاند. حکومت اسلامی تا کنون در کار نبوده؛ حکومت اسلامی در صدر اسلام بود و هیچ وحشتی هم در زمان حکومت علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- نبود و مردم در امان بودند. این حکومتهای فعلی است که مردم را به وحشت انداخته و هیچ گونه امنیتی در آن نیست و مردم را دسته دسته میکُشند. ذائقه تلخی که میگویید، از این حکومتهاست نه از حکومت اسلامی که رفتاری عادلانه و منصفانه دارد.
[بسیاری از زنانی که در ایران به سطحی از آزادی و تحصیل رسیدهاند، ترس این را دارند که به یک رژیم مذهبی مرتجع بازگشت داده شوند. شما برای اطمینان خاطر آنان چه میگویید؟]
- اسلام به زنان آزادی داده است و این دولت و شاه است که آزادی را از آنان سلب کرده است و آنان را از هر جهت به بند کشیده است.
[سؤالی که مجبورم بکنم این است که بسیاری از منتقدین غربی شما میگویند که شما رهبر مذهبیای هستید که دستتان به خون بسیاری از مردم رنگین است. آیا شما هیچ از این بابت احساس پشیمانی و ندامت نمیکنید که هزاران نفر در خیابانهای ایران به واسطه فرمانهای شما مبنی بر اعمال مستقیم علیه رژیم، جان خود را از دست دادهاند؟ و یا فکر میکنید که هیچ راه حلی جز این وجود نداشت؟]
- این دست شاه است که تا مرفق به خون ملت ما رنگین است. ما دفاع از حق خودمان میکنیم و هر انسانی حق دارد که از حق خود دفاع کند. بنا بر این ما طالب آزادی و استقلال هستیم؛ و این شاه است که مردم را وحشیانه میکشد.
[وقتی که به ایران برگشتید، نظرتان راجع به تأمین نفت اسرائیل و آفریقای جنوبی چه خواهد بود؟]
- اسرائیل در حال جنگ با مسلمین است و غاصب سرزمینهای برادران ماست؛ ما به آن نفت نخواهیم داد. کشورهای دیگری که روش عادلانهای با ما داشته باشند از نفت برخوردار خواهند شد.» (صحیفه امام، ج5، ص: 347 ـ349)
ـ پیام به سازمانهای آزادیبخش جهان؛ قیام برای آزادی و استقلال (1358)
«من نمیدانم که از کجا شروع کنم. از مصیبتهایی که در طول تاریخ و در قرن اخیر بر ملت ما وارد شده است؟ یا مصیبتهایی که از مستکبرین و ابرقدرتها بر مستضعفین جهان وارد شده است؟ و نمیدانم از چه کسی شکایت نمایم؟ از قدرتمندان و ستمکاران و چپاولگران و جنایتکاران و یا از مردمی که ظلم ظالمین را میبینند و قیام نمیکنند- و خود را با دست خود اسیر اجانب نمودهاند؛ و از مردم دلیر و مبارز ایران برای شکست قدرتها و ابرقدرتها پیروی نمیکنند؟ مردم مبارز ایران با دست خالی ولی با نیروی ایمان، دولت امریکای جنایتکار را به زانو درآوردهاند، و شاه مخلوع را بیرون کردهاند، و به امید خدا به مبارزاتشان تا قطع تمام وابستگیها ادامه خواهند داد و یا از دولتهای کشورهای اسلامی که با داشتن سلاح بُرنده منابع نفت و غیر آن- که با یک تصمیم میتوانند غرب و شرق را به تسلیم وادار کنند- خود تسلیم و از این حربه برای آزادی کامل از یوغ استعمارگران شرق و غرب استفاده نمیکنند؟
شما ای جنبشهای آزادیبخش؛ وای گروههای در خط به دست آوردن استقلال و آزادی! بپاخیزید و ملتهای خود و ملل اسلامی را هشدار دهید که زیر بار ستم رفتن بدتر و قبیحتر از ستمکاری است. و به دولتها اخطار کنید که از زبونی و ذلت، خود را نجات دهند. و به همه تذکر دهید که به اسلام بازآیید و به اخوت اسلامی بگرایید. ای مستضعفین جهان! بپاخیزید و خود را از چنگال دشمنان بشر نجات دهید؛ و بیش از این زیر بار ظلم نروید که خداوند با مظلومان است. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.» (صحیفه امام، ج12، ص: 32 ـ 33)
ـ مصاحبه با مجله «تایم»؛ اعتراض ملت ایران به دولت امریکا (1358)
سؤال: [احساسات ضد امریکائی در ایران وسیع است، امریکائیان هم به نوبت خود از ایران عصبانی هستند، دورنمای روابط دو جانبه را پس از قطعنامه شورای امنیت چگونه میبینید؟].
جواب: احساسات ایرانیان علیه ملت امریکا نبوده، بلکه دولت امریکاست. ما سالها از بیعدالتی فریاد میزدیم و از اختناق شکایت داشتیم. اما امریکا شاه را بر تخت نشاند یعنی در 1941 متفقین او را به جای رضا خان که نوکر انگلیس بود نشاندند و دولت امریکا در برابر مخالفت مردم ایران پیوسته از او حمایت کرد. شاه همه منابع ما را غارت کرد، شرف ملی ما، سرمایههای ما، استعدادهای جوانان ما را بر باد داد، بدین ترتیب ایرانیان نمیتوانند نظر خوبی به دولت امریکا داشته باشند و اخیراً ملت ما به این نتیجه رسید که دولت کارتر، به اصطلاح سفارتخانه خود را به صورت پایگاهی برای جاسوسی و توطئه علیه ایران درآورده است. جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعالیت میکردند و اکنون که ملت ما این حقیقت را دریافته، امریکا را دشمن شماره یک خود میشناسد. به عقیده ما، ملت امریکا به خاطر رفتار دولتشان در ایران، به هیچ وجه قابل سرزنش نیستند.
اگر امریکا بخواهد از طریق دخالت نظامی یا محاصره اقتصادی و یا شیوههای ارعاب، ما را از عدالت محروم کند، هر گز بحران حل نشده و در اندیشه مردم باقی خواهد ماند.
مردم امریکا نباید بگذارند کارتر چنین شیوهای را ادامه دهد، در غیر این صورت ملت ما متدرجاً تصور خواهد کرد که مردم امریکا هم در سوء نیت کارتر نسبت به ایران سهیمند.
راه دیگری که در برابر دولت امریکا وجود دارد این است که به اقدامات ناصوابی که در ایران کرده اعتراف کند. از دیدگاه ما راه حل بحران، تحویل شاه مخلوع به ایران و اقداماتی برای جبران ضایعاتی است که دیکتاتوری او بر ملت وارد آورده است. البته ضایعاتی جبران ناپذیر هم وجود دارد من جمله شهادت صد هزار نفر در مبارزه علیه شاه، نیرو و استعدادهای انسانی که در راه سرنگونی او به کار گرفته شد قابل اعاده نیست، اما ما انتظار پس دادن ثروتهایی را داریم که از این ملت غارت کرده است. در صورتی که ملت ایران قانع شود که رئیس جمهور شایستهای به جای کارتر مایل به انجام عمل ناروا علیه ما نیست، میتواند رفتاری عادی با امریکا داشته باشد، آن نوع روابطی که ما با دیگر کشورها داریم.
[اینکه بیشتر کشورهای عالم گروگانگیری را محکوم کردهاند، تردیدی در شما در مورد موضعتان پدید نمیآورد؟]
- بیشتر کشورهائی که این کار را کردهاند، زیر فشار امریکا بوده است. ما میخواهیم به همه دنیا نشان دهیم که قدرتهای فائقه را هم میتوان به نیروی ایمان شکست داد. ما در برابر دولت امریکا با همه قدرتش مقاومت میکنیم و از هیچ قدرتی نمیترسیم.
[آیا میدانید که شما ایران را منزوی کردهاید؟ حتی ملتهای اسلامی هم گروگانگیری را محکوم کردهاند. شما امریکا را از ایران بیرون کردهاید ولی چه کسی میتواند شما را از فشار شوروی رها سازد؟]
- ما امریکا را بیرون کردیم که دولتی اسلامی به وجود آوریم، نه اینکه شوروی را جانشین آن کنیم. شعارهای ملت ما این حقیقت را جلوهگر میسازد. ما مرتباً گفتهایم نه غرب و نه شرق. اگر روزی شوروی به ما فشار آورد، با همان نیروئی با آن مقابله خواهیم کرد که به ما امکان بیرون راندن امریکا را داد یعنی نیروی ایمان.
[شما باید قبول کنید که امریکا هرگز شاه را تحویل ملت ایران نخواهد داد. اگر تردیدی دارید، معلوم است که امریکا را نشناختهاید. اگر سازمان ملل حاضر به تحقیق در شکایات شما شود، گروگانها را آزاد خواهید کرد؟ در عین حال آیا همه دیکتاتورهای عالم باید مورد تحقیق سازمان ملل قرار گیرند؟]
- ما امریکا را خوب میشناسیم و میدانیم که میتوانیم در برابرش مقاومت کرده و از شرفمان دفاع کنیم. ما نشان دادهایم که در برابر بیعدالتی بزرگ او که پناه دادن شاه است میتوانیم مقاومت کنیم. ما باید بر امریکا غلبه کنیم و او را در همه منطقه شکست دهیم.
خروج شاه از امریکا معما را حل نمیکند. یک سازمان بین المللی باید تلاشهای جدی را صورت دهد تا امریکا را وادار به تحویل شاه خائن به ایران کند. این سازمان باید ثروتی را که شاه غارت کرده، به صاحبان اصلیش که ملت ایرانند، برگرداند. چنین سازمانی همچنین باید همه دیکتاتورها را محاکمه کند. ما تسلیم بیعدالتی نخواهیم شد و با ستمکاران کنار نخواهیم آمد.
[اگر بحران گروگانها حل شود، آیا پیشبینی عادی شدن روابط نظیر از سر گرفتن خرید اسلحه و معاملات تجارتی را از امریکا میکنید؟]
- ما با هر نوع معاملهای که مصالح مسلمین را آسیب رساند مخالفیم. پیوندهای تجارتی و دیگر مبادلات، ما دام که به مصلحت ملت ما باشد برای ما مورد قبول است. در عین حال دولت مسئول امضای چنان موافقت نامههائی است نه من.
[اقتصاد ایران زنده نشده، فقیران جنوب تهران مثل گذشتهاند؛ نیروهای مسلح احتمالًا نمیتوانند از ایران در برابر حمله دفاع کنند؛ فعالیت سیاسی عادی به چشم نمیخورد، با توجه به این خصوصیات نباید بگویم که انقلاب موفق نشده است؟]
- ممکن است همه این مشاهدات درست باشد اما انقلاب موفق بوده است، حتی ارکان انقلاب محکمتر شده است. این حقیقتی است که ملت ما به انقلاب عادت کردهاند و امروز همه انقلابی و آماده شهادت هستند. من جداً اعلام میکنم که ما میتوانیم به آسانی در برابر تجاوز امریکا بایستیم. امریکا ممکن است ما را شکست دهد ولی نه انقلاب ما را و به همین دلیل است که من به پیروزی خودمان اطمینان دارم. دولت امریکا مفهوم شهادت را نمیفهمد. ما با چنین روحیهای است که همه مشکلات ایران را حل میکنیم. به شعارهای مردم نگاه کنید که میگویند، «کارتر نمیداند منطق شهادت چیست». باید به شما بگویم که ضایعاتی که با آن روبرو هستیم زائیده پنجاه سال خیانت خاندان پهلوی است و حد اقل بیست سال ترمیم آن طول میکشد. آزادی و جمهوری اسلامی برقرار شده اما استقلال کامل نیازمند قطع وابستگی به شرق و غرب است و آن هم هدفی است که ما به آن خواهیم رسید.
[پارهای اوقات شما با صدور اعلامیههائی به مردم میگویید چه کار بکنند و در عین حال وقتی که میخواهید از مسئولیت اجتناب کنید میگویید من نمیتوانم کاری بکنم، این در اختیار مردم یا دانشجویان است؟]
- این حقیقتی است که من هم مثل دیگران نظرم را ابراز کرده و در مورد آنچه که باید انجام شود اظهار نظر میکنم اما شما نباید تردیدی داشته باشید که گروگانها در دست دانشجویانند.» (صحیفه امام، ج12، ص: 34 ـ 37)
ـ سخنرانی در جمع نمایندگان ارامنه؛ کارشکنی مستکبرین در تحقق مکاتب الهی (1358)
«مکتبهای الهی- توحیدی از اولی که در بین بشر بوده است مع الأسف به واسطه کارشکنیهایی که از مستکبرین شده است، آن طور که باید پیاده نشده است. و خصوص مذهب حضرت عیسی- سلام اللَّه علیه- که به دست یک طایفههایی افتاده است. یک تحریفهایی شده است، و یک چیزهایی که سزاوار حضرت مسیح نیست ذکر شده است...
از اولی که مذهبها در عالم پیدا شده است جفتش یک طاغوتی یا طاغوتهایی هم بودهاند، و صاحبان مذاهب کوشش کردند برای اینکه مردم را آدم کنند. این انسانی که اگر سر خود باشد از همه حیوانات سرکشتر و بدتر است. انبیا از اول خدا فرستاده که اینها را از آن سرکشی بیرون بیاورند و مهار کنند. لکن انبیا هم آن طوری که میخواستند موفق نشدند. مع ذلک همان مقداری هم که موفق شدند، الآن سلامت دنیا هر جا باشد به تابع مذاهب است که هست...
مع الأسف تا کنون در هیچ عصری ندیدیم که مردم به اسلام آن طوری که هست آشنا باشند...
اسلام اگر تحقق پیدا بکند ان شاء اللَّه آن وقت شما خواهید دید که با مسیحیّین، با سایر اقوام چه خواهد کرد و با آنها با چه سِلمی، با چه مسالمتی، با چه محبتی رفتار خواهد کرد.» (صحیفه امام، ج12، ص: 38 ـ 40)
ـ سخنرانی در جمع انجمن اسلامی کارکنان وزارت صنایع؛ وابستگی اقتصادی (1358)
«ایران امروز محتاج به کار است. حتی من این اجتماعاتی که در اینجا و در بیرون منزل میشود خیلی صحیح نمیدانم. برای اینکه نباید اینها از کار دست بردارند و همهاش باب تظاهر باشد. تظاهر البته در پیشرفت امور مملکت یک تقویت روحی میکند، لکن دائمی نباید باشد. باید کار بکنند مردم. کشاورز مشغول کشاورزی باشد. آنهایی که کارخانه دارند مشغول تولید باشند. صنایع کوچک و بزرگ مشغول کار باشند. افراد خودشان را موظف بدانند که امروز مملکت احتیاج دارد. یک مملکتی که الآن اقتصادش شکست خورده است محتاج است. نگذارند که این احتیاج باقی باشد که ما در هر چیزمان که آن رژیم ما را مبتلا کرد به وابستگی این ادامه پیدا کند. البته یک وابستگی است که رژیم سابق ایجاد کرد در ایران، به اسم اصلاحات ارضی، زراعت را اوضاعش را به هم زد، و ما وابستگی در زراعت و در این چیزها که ارزاق عمومی است داریم...
این چه دستی است که در بین مردم است که دارد از هر طرف میکوبد اسلام را؟ این چه دستی است که در بین مردم است که جوانها را وادار میکند که به علمای اسلام بدگویی کنند. هر جا میرویم میبینیم یک دسته جوان بازی خورده، یک دسته ملّا را عقب میزند- عرض کنم که- چه میکند. ارتجاع! از این الفاظ نامعلوم که پیش آمده...
امروز اعتصاب حرام است شرعاً. اینهایی که اعتصاب میکنند خائن به اسلامند...
این چه معنایی است که ما گرفتارش هستیم در این مملکت. چرا باید اوضاع یک مملکت این طور باشد؟ چرا باید خود اهل مملکت به جان هم افتاده باشند حالا...» (صحیفه امام، ج12، ص: 41 ـ 46)
ـ سخنرانی در جمع بانوان فرهنگی گیلان؛ انتخابات ریاست جمهوری و مجلس (1358)
«یک کشوری که لا اقل در این پنجاه و چند سال که ما شاهد بودیم آن طور به هم ریخته و خراب و آشفته و همه چیزش عقب مانده و اقتصادش ورشکسته تقریباً و همه چیزش عقب رانده و فرهنگش یک فرهنگ فاسد استعماری. یک همچو کشوری الآن به دست شما افتاده است و به دست ملت. کشوری که پنجاه و چند سال لا اقل در طول تاریخ از همه اطراف کوشش کردند که عقب مانده باشد و آشفته. شما امید این را نداشته باشید که به مجرد اینکه آن سد بزرگ شیطانی شکسته شد ما به بهشت موعود برسیم. ما به یک خرابه رسیدهایم. یک خرابهای که فرهنگش سالهای طولانی لازم دارد تا عوض بشود. مغزها که در آن رژیم تربیت شده است به تربیت خاصی، طول یک نسل میخواهد تا اینکه تغییر بکند. همه چیز باید تغییر بکند. فرهنگ هم از امور مهمی است که در رأس امور تقریباً واقع شده است. این طور نیست که مطلب معلوم نباشد و این طور نیست که در استان گیلان تنها مشکلات باشد. هرجا شما بروید همین مسائل هست، منتها کم و زیاد دارد. و شما از مشکلات خودتان که مشاهده میکنید، اطلاع بیشتر دارید، از مشکلات دیگر کمتر و هر گروهی که میآیند همان مشکلات منطقه خودشان که مشاهدشان هست ذکر میکنند و گمان میکنند که جاهای دیگر این طور نیست. این تبلیغاتی که در طول مدت سلطنت اینها و خصوصاً دوّمی انجام گرفته است، باور [برای] مردم آورده است که یک مملکتی که در آستانه تمدن بزرگ است دست ماست، منتها هر جمعیتی در منطقه خودشان دیدند این طور نیست، لا بد خیال کردند منطقههای دیگر این طور شده و بعد نوبت میرسد. علی هذا از هرجا میآیند مشکلاتشان را میگویند، آن چیزهایی که در زندگی ابتدایی لازم دارند. حالا شما در گیلان دیگر مبتلای به اینکه باید بروید آب از یک فرسخ بیاورید و مبتلای به همین که، در اطراف خود تهران در حاشیه تهران هست که این زنها آن طوری که من در نجف که بودم این را برای من نوشته بودند که شاید بیشتر از سی تا محله است در این حاشیه تهران، یعنی از تهران است، اما حاشیه هست، بعضیشان هم در خود متن است که اینها مبتلای به این هستند که اینهایی که حاشیه هستند نه آب دارند، نه اسفالت دارند، نه فرهنگ دارند، هیچ چیز ندارند، این زنهای بیچاره باید بروند از پلههای زیاد، بیشتر از پنجاه تا بروند بالا کوزههایشان را آب کنند، از این پلهها باز برگردند بیایند برای این بچههایی که توی آن زاغه نشستهاند...
این ریشههای فاسدی که در مملکت هست، و این توطئههایی که در همه جا هست، مجال نمیدهد که یک فکر اساسی بشود، و آن فکرهای اساسی که دارد میشود پیاده بشود. خوب شما دیروز که آمدید قم مشاهد قم بودید. قم که مرکز علم است و مرکز اسلام است، یک وقت میبینید که یک همچو توطئهای هست که این توطئه مربوط به قم تنها هم نبوده است. در همان حالی که قم یک همچو مسائلی بوده، تبریز هم در همان حال بوده است و از یک دست بوده. یعنی توطئه بوده و توطئه هم اختصاص به اینجا ندارد، با خارج هم روابط هست. الآن ما گرفتار این هستیم که این کشور را از دست دیگران که بیرون کردیم، بتوانیم حفظش کنیم. همه قوّهها باید دنبال این معنا باشد. همه افکار دنبال این معنا که این توطئههایی که هست اینها خنثی بشود و یک استقراری برای کشور حاصل بشود. شما دیدید که در هر قدمی که این کشور میخواست برای یک پیشرفت- پیشرفت راجع به اصل تأسیس حکومت که درجه اول است- هر قدمی که میخواست بردارد، مخالفتها شروع شد، و توطئهها و کارشکنیها در همه جا. الآن هم این آشفتگی تازهای که در قم و در تبریز تحقق پیدا کرد برای این است که آن قدمی که میخواهند باز ملت بردارند که تعیین رئیس جمهور است، این را نگذارند. یک نقشه حساب شده است که قدم به قدم هر چه ملت میخواهد یک کاری را انجام بدهد، در آن قدم کارشکنی میکنند، و الحمد للَّه شکست میخورند. لکن در قدم بعد هم دست بردار نیستند، باز همان مسائل پیش میآید. حالا که ریاست جمهور میخواهد تعیین بشود و مردم میخواهند با فکر آزاد، با رأی آزاد یک کسی را تعیین بکنند، باز آن توطئهها پیش آمده است. چنانچه قبلًا که قانون اساسی را میخواستند طرحریزی کنند، آن مسائل پیش آمد. آن وقت که مجلس خبرگان تأسیس شد باز کارشکنی کردند. بعداً که تصویب شد قانون اساسی، باز کارشکنی میکنند، باز تعقیب میکنند و همینها هستند که روابط با خارج، با دیگران دارند و قدم به قدم با جمهوری اسلامی مخالفت میکنند. و حالا این مخالفتی که، آشفتگی که تازه دیدید، این روی زمزمه ریاست جمهور است و در این هم شکست میخورند، لکن اینها دست برنمیدارند. بعد در مجلس شورا که میخواهند مردم وکیلشان را معین کنند منتظر مصیبتهای زیادتر باشید. آنجا دیگر آشفتگی بیشتر خواهد شد. لکن باید با قدرت [بایستید] هیچ مأیوس نباشید. هیچ این آشفتگیها شما را مأیوس نکند [تا] آن روزی که ما باید به آن مسائل اساسی برسیم و بعد ان شاء اللَّه این مسائل دوم را شروع بکنیم...» (صحیفه امام، ج12، ص: 47 ـ 52)
ـ پیام به آقای ابو الحسن بنی صدر؛ تبریک پیروزی نیروهای مسلح در جبههها (1359)
«جناب آقای رئیس جمهور- ایّده اللَّه تعالی
إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ[14] خبر پیروزی چشمگیر قوای مسلح اسلام، با هماهنگی بین جمیع رزمندگان عزیز موجب تقدیر و تشکر گردید.[15] سلام و تقدیر این جانب را به فرماندهان محترم و سران عزیز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نمایید. انتظار دارم که با پشتکار و هماهنگی و انسجام همه رزمندگان محبوب بزودی کشور اسلامی از لوث وجود کفار- خذلهم اللَّه-[16] پاکسازی شود. از خداوند تعالی سلامت و پیروزی همگان را خواستارم. امیدوارم خبر پیروزی نهایی را به خواست خداوند تعالی بزودی دریافت دارم. سلامت جنابعالی و رزمندگان عزیز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسیج و شبه نظامیان و تمامی نیروهای مسلح و نیروهای مردمی که ستون فقرات انقلاب اسلامی ما میباشند از خداوند تعالی خواستارم.» (صحیفه امام، ج13، ص: 492)
ـ پیام به رزمندگان؛ تقدیر و تشکر از پیروزیهای آنان در جبهههای غرب و جنوب (1360)
«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ[17] خبر پیروزی چشمگیر قوای مسلح اسلام با هماهنگی بین جمیع رزمندگان عزیز موجب تقدیر و تشکر گردید. سلام و تقدیر این جانب را به فرماندهان محترم و سران عزیز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نمایید. انتظار دارم که با پشتکار و هماهنگی و انسجام، همه رزمندگان محبوب بزودی کشور اسلامی را از لوث وجود کفار- خذلهم اللَّه-[18] پاکسازی کنند.
از خداوند تعالی سلامت و پیروزی همگان را خواستارم. امیدوارم خبر پیروزی نهایی را به خواست خداوند تعالی بزودی دریافت دارم. سلامت رزمندگان عزیز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسیج و شبه نظامیان و تمامی نیروهای مسلح و نیروهای مردمی که ستون فقرات انقلاب اسلامی ما میباشند، از خداوند تعالی خواستارم.» (صحیفه امام، ج15، ص: 466)
ـ حکم انحلال هیأتهای گزینش در سراسر کشور و تأسیس هیأتهای دارای صلاحیت (1361)
«ستاد پیگیری تخلفات قضایی و اداری
اخیراً چند کتاب به عنوان سؤالات دینی و ایدئولوژی اسلامی را ملاحظه نمودم و بسیار متأسف شدم از آنچه در این کتابها و جزواتی از این قبیل به اسم اسلام، این دین انسانساز الهی، برای گزینش عمومی مطرح شده است و آنها را میزان رد و قبولی افراد قرار دادهاند. این نوشتهها که مشحون از سؤالات غیر مربوط به اسلام و دیانت و احیاناً مستهجن و أسفآور است از آنجا که به اسم دیانت اسلام منتشر شده است، از کتب و جزوات انحرافی است که برای حیثیت اسلام و جمهوری اسلامی مضر است، و به وزیر ارشاد توصیه نمودم که امثال این کتب را در اسرع وقت جمعآوری و فروش و خرید و نشر آنها را ممنوع شرعی اعلام نمایند. شاید بسیاری از افرادی که در تدوین آنها دخالت داشتهاند دارای حسن نیت بودهاند، لکن احتمال نفوذ شیاطین در این نحو مسائل قوی است که برای مشوه نمودن چهره نورانی اسلام یا جمهوری اسلامی به این امر اقدام نمودهاند. لهذا مراتب زیر را از ستاد محترم خواستارم:
1- تمام هیأتهایی را که به نام گزینش در سراسر کشور تشکیل شدهاند، منحل اعلام مینمایم، چه در قوای مسلح یا در وزارتخانهها و ادارات، و چه در مراکز آموزش و پرورش تا برسد به دانشگاهها، تمام آنها منحل است و ستاد انحلال را اعلام نماید.
2- ستاد موظف است در اسرع وقت دستور دهد تا هیأتهایی به جای هیأتهای منحله، از افراد صالح و متعهد و عاقل و صاحب اخلاق کریمه و فاضل و متوجه به مسائل روز تعیین تا در گزینش افراد صالح، بدون ملاحظه روابط اقدام نمایند، و گزینش زیر نظر آنها. انجام گیرد، و دقت شود تا این افراد، تنگ نظر و تندخو و نیز مسامحه کار و سهل انگار نباشند. و چنانچه قبلًا تذکر دادهام میزان در گزینش، حال فعلی افراد است، مگر آنکه از گروهکها و مفسدین باشند، یا حال فعلی آنها مفسدهجویی و اخلالگری باشد. و اما کسانی که در رژیم سابق به واسطه جو حاکم یا الزام رژیم ستمگر مرتکب بعضی نارواها شدهاند ولی فعلًا به حال عادی و اخلاق صحیح برگشتهاند، تندرویهای جاهلانه در حق آنها نشود که این ظلم است و مخالف دستور اسلام، و باید ممنوع اعلام شود.
3- از آنجا که بسیاری از سؤالهای اسلامی این کتابچهها از مسائل غیر محل اطلاع میباشد که شاید فضلا و علمای زحمتکش نیز در جواب آنها عاجز باشند، و نیز بعض آنها غلط و بعضی از سؤال و جوابها بر خلاف است، این نحوه سؤالات به هیچ وجه معیار در گزینش افراد نیست، و ندانستن آنها برای آنان اشکال و عیبی ندارد. لازم است ستاد محترم، اشخاصی را مأمور کند که اگر افرادی، چه به واسطه سؤالهای شرعی، که دانستن آنها برای این اشخاص لزوم ندارد، و چه سؤالهای ناروایی که به اسلام ارتباط ندارد، از ادارات و یا وزارتخانهها یا دیگر مراکز اخراج شدهاند و یا به واسطه آن استخدام نشدهاند، تشخیص داده تا اگر اخراج یا عدم پذیرش به صرف این امور یا اشباه آن بوده است، آنان را به محل خود برای خدمت برگردانند که این نحوه عمل که با آنها شده است ظلم فاحش است، و محروم نمودن کشور از اشخاص مفید میباشد که از همه اینها باید جلوگیری شود. و نیز از افراد صحیحی که در هیأتهای گزینش بودهاند، قدردانی شود و به افراد دیگر آنها نصیحت شود تا نظیر این افعال در کشور اسلامی واقع نشود.
4- ستاد محترم دستور دهد کتابچههای مختصری شامل بعضی از مسائل شرعی که محل اطلاع عمومی است، و مسائل اعتقادی که دانستن آنها در اسلام لازم است به طور ساده، بدون معماها که در این کتب و نشریات انحرافی موجود است، و بعضی مسائل مناسب با شغل افراد، با نظارت اشخاص مطلع از احکام اسلام و متوجه به اطراف مسائل سیاسی و اجتماعی تهیه شود و آنها را در دسترس افراد قرار داده، و در صورت احتیاج اشخاص را آموزش دهند، و بدون آموزش، سؤال از آنها نشود و میزان رد و قبول، موازین اسلام و انسانی باشد که هدایت جاهلان، منظور نظر اصیل است.
5- تجسس از احوال اشخاص در غیر مفسدین و گروههای خرابکار مطلقاً ممنوع است، و سؤال از افراد به اینکه چند معصیت نمودی، چنانچه بنا به بعضی گزارشات این نحوه سؤالات میشود، مخالف اسلام تجسسکننده، معصیتکار است. باید در گزینش افراد این نحوه امور خلاف اخلاق اسلامی و خلاف شرع مطهر ممنوع شود.
6- بنا به گزارش رسیده، بعضی از کلاسهای درسی که در ارتش و سپاه و سایر مراکز نظامی و انتظامی تأسیس شده است، بسیار مستهجن و مبتذل است. باید این کلاسها به وسیله اشخاص عالم، عاقل و متعهد اداره شود، و نمایندگان این جانب در نیروهای نظامی و انتظامی با کمال جدیت به اصلاح آنان پرداخته و به کار خود ادامه دهند. این ستاد موظف است برای هر وزارتخانه یا مراکز دیگر کتابچههایی مناسب با کار آنان به صورتی معقول و اسلامی تهیه نموده و از تعلیمات جاهلانه و احیاناً ضد انقلابی جلوگیری نمایند.» (صحیفه امام، ج17، ص: 219 ـ 220)
ـ نامه به میرحسین موسوی، نخستوزیر تأمین کسری بودجه جبهه از طریق بانک مرکزی (1364)
«... 1- استقبال خارج از حدّ تصور امت اسلامی از شرکت در کاروانهای راهیان کربلا، دولت را با بُعد نوینی از سازماندهی و مدیریت جنگ و هزینههای جدید روبه ساخته است و در حقیقت دولت تأمین هزینههای لازم برای مشارکت این کاروانهای عظیم و تکان دهنده مردمی را که جان بر کف برای سرکوبی رژیم متجاوز، سراپا آماده گشتهاند، بر خود یک امر مسلم و قطعی میداند.
2- ارگانها و نهادهای نظامی و انتظامی علاوه بر انجام وظایف قانونی و اسلامی خود تا سر حد امکان، نیروی انسانی، بودجه و منابع فیزیکی خود را در راه جنگ بسیج نموده و این امر حتی موجبات بدهیهای قابل توجهی را به سایر ارگانها فراهم آورده است.
3- بودجه مصوب سال 1364 برای تأمین هزینههای اضافی مورد نیاز جنگ کافی نمیباشد و فشار این قبیل هزینهها به بودجه عمومی دولت بسیار قابل توجه است ...».
نخست وزیر در ادامه گزارش خویش با اشاره به ارقام مورد نیاز و بر اساس نظر آقای هاشمی رفسنجانی، نماینده امام در شورای عالی دفاع، درخواست نموده است اجازه واگذاری مبلغ درخواستی به دولت از طریق بانک مرکزی را صادر فرمایند. امام خمینی در پاسخ چنین نوشتهاند:].
بسمه تعالی
در صورتی که ضرورت اقتضا کند و موافقت اکثریت رؤسای سه قوه جلب شود، مجازید. ان شاء اللَّه تعالی موفق باشید.» (صحیفه امام، ج19، ص: 463)
ـ پیام به ستاد تبلیغات جنگ؛ تأکید بر استمرار حضور رزمندگان در جبههها (1365)
[محضر مبارک فرمانده کل قوا، امام خمینی. سلام علیکم.
مواردی در جبهه پیش میآید در هنگامی که فرماندهان محترم نظامی لشکرها و تیپهای سپاه اسلام به حضور بیشتر و ادامه فعالیت برادران عزیز بسیجی در جبههها برای آمادگی و ادامه عملیات نیاز مبرم و حیاتی دارند برخی از این عزیزان به این دلیل که مأموریت چند ماهه آنان پایان یافته است تقاضا و اصرار به مراجعت به شهر و گرفتن پایانی مینمایند که در صورت توافق مسئولین جایگزینی سریع آنها ممکن نبوده و رفتن آنها ضربه کاری و جبران ناپذیری در وضعیت تثبیت خطوط پدافندی و یا نتیجه عملیات و ... وارد نموده و باعث تضعیف روحیه رزمندگان نیز میگردد. متمنی است نظر مبارک خود را در این مورد بیان فرمایید تا رزمندگان اسلام به گوش جان پذیرا باشند و سرلوحه عمل قرار دهند. از خداوند تبارک و تعالی صحت و سلامت و طول عمر حضرت عالی را عاجزانه مسألت داریم. 27/ 9/ 65- تبلیغات جبهه و جنگ].
بسمه تعالی
در فرض مذکور باید در جبهه باشند و نمیتوانند به هیچ عذری جبههها را ترک نمایند. ان شاء اللَّه موفق باشند.» (صحیفه امام، ج20، ص: 180)
[2] - آقای شهاب الدین اشراقی، داماد امام خمینی.
[3] - آقای نصر اللَّه خلخالی، مسئول امور مالی امام در نجف.
[4] - آقای سید مرتضی پسندیده.
[5] - کمترین واحد پول خُرد رایج در عراق.
[6] - آقای سید شهاب الدین مرعشی نجفی( از مراجع تقلید).
[7] - نام سابق خمین و مناطق اطراف آن.
[8] - آن چنان که خداوند واجب فرموده است.
[10] - در راه رضای خدا بخشیدن.
[12] - پذیرنده توبه و بخشنده گناهان.
[13] - براستی او( خداوند) بهترین یاریکننده است.
[14] - بخشی از آیه 7 سوره محمد( ص):« اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری کرده و گامهایتان را استوار خواهد ساخت»
[15] - پیام امام خمینی در پاسخ به تلگراف 15/ 10/ 59 رئیس جمهور صادر شده است. در قسمتی از این تلگراف میخوانیم:« حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- دامت برکاته. به ساعت 10 صبح امروز ... نیروهای پیروز جمهوری اسلامی ایران حمله خود را آغاز و مرحله اول را با موفقیتی بینظیر به پایان برده، یقین است با توجه امام نسبت به بالا بردن روحیه امتشان و دعای خیر عموم مردم و پشتیبانی بیدریغشان، مراحل بعدی نیز با پیروزی کامل به انجام خواهد رسید ...- ابو الحسن بنی صدر»
[16] - خداوند، آنها را رسوا کند
[17] - بخشی از آیه 7 سوره محمد( ص):« اگر خدا را یاری کنید، خداوند شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میگرداند»
[18] - خداوند، آنها را خوار کند