امروز با امام: دوازدهم دی
ـ نامه به آقای نصراللَّه خلخالی؛ اعلام خبر عزیمت به بورسا (1343)
«حضرت حجت الاسلام آقای خلخالی[1]- دامت افاضاته
به عرض عالی میرساند، ان شاء اللَّه مزاج شریف خالی از نقاهت است. از قرار مسموع، مکه مشرّف شده بودید. ان شاء اللَّه زیارات شما مقبول است. حالت این جانب بحمداللَّه سلامت است. و چند روزی است در اسلامبول هستم. امروز حرکت میکنم به بورسا. جنابعالی و سایر دوستان نگران نباشید. آنچه خداوند تعالی مقرر فرموده صلاح است، و از آن متشکرم. خدمت حضرت حجت الاسلام آقای لواسانی[2] اگر تا رسیدن مکتوب، عتبات هستند سلام میرسانم. از جنابعالی تقاضای دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج1، ص: 434)
ـ پیام به ملت ایران درباره تحریم پرداخت مالیات و پول آب و... به دولت شاه (1357)
«درود بر ملت مظلوم ایران، رحمت خدای متعال بر مردم شجاع و آگاه که برای احقاق حق خود قیام نموده و تا پای جان و مال ایستاده. سلام بر اهالی محترم مشهد مقدس و قزوین و کرمانشاه و سراسر ایران که در این روزها با مصیبتهای گوناگون و وحشیگریهای دژخیمان شاه و دولت یاغی نظامی و حکومت سفاک روبه شده و با دادن هزاران کشته و زخمی دلاورانه مقاومت کرده و میکنند...
بنا بر این اعانت به حکومت یاغی و پرداخت مالیات، پول آب و برق و تلفن و سایر کمکها به دولتی که شاه سر کار آورد، خیانت به ملت و مخالفت با حکم خدا تبارک و تعالی است. و بر کارگران و کارمندان محترم و مبارز آب و برق و تلفن است که پیوند خود را با هموطنان شجاع و بیپناه خود مستحکم تر نموده و به هیچ وجه دستورات دولت یاغی را در مورد قطع آب و برق و تلفن اطاعت نکنند؛ و با همکاریهای بیدریغ با برادران و خواهران مظلوم خود دَین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمایند.
اکنون لازم است تذکراتی بدهم:
1- این جانب برای جلوگیری از تبلیغات دولت غاصب، هیأتی برای رسیدگی در امور نفت اعزام نمودم و به شرایطی دستور استخراج نفت برای مصرف داخل را دادم...
2- لازم است علمای اعلام بلاد و خطبای محترم به کشاورزان عزیز کشور تذکر دهند که امسال در کشت مواد غذایی خصوصاً گندم همت فراوان کنند و...
3- از کسبه و تجار و اصناف محترم تقاضا دارم که قیمت مواد غذایی و اجناس خود را بالا نبرند و به مردم مظلومی که در حال مبارزهاند اجحاف ننمایند، که اجحاف در همه حال مردود است، و...» (صحیفه امام، ج5، ص: 330 ـ 332)
ـ سخنرانی در جمع کارکنان جهاد سازندگی؛ تحولات روحی و درونی مردم (1358)
«این تحولی که در جوانهای ما، در انسانها، آنهایی که متعهد هستند پیدا شده است، اهمیتش بیشتر از آن تحولی است که در مملکت پیدا شده است. تحولی که در کشور پیدا شد این بود که با همت شما جوانها، همه قشرها، زن و مرد، بزرگ و کوچک این سد باطل را، سد شیطانی را شکستید و شیطانها را از حریم اسلام بیرون کردید. این تحولی است که در کشور پیدا شد و رژیم طاغوتی به رژیم اسلامی آن هم به همت همه برگشت. لکن این چیزی که بسیار مهم است و آن چیزی که اجانب روی آن بیشتر کار میکردند و کردند، آن انسانهاست. در سالهای طولانی که اخیراً پیوسته قوه پیدا کرد، اینها در صدد بودند که این انسانها را از آن حالی که به حسب طبع خودشان و فطرت اسلامی خودشان هست برگردانند به یک حال دیگر، و نگذارند نیروی انسانی این کشور، بلکه نیروی انسانی شرق پیش برود. با شیوههای مختلف...
این نهضت برای اینکه اسلامی بود و برای خدا بود، خدای تبارک و تعالی کمک کرد در همه مراحلش، کمک کرد در مراحل ابتدایی...
یعنی آن تحولی که در ملت پیدا شد که از حال خوف برگشت به حال قدرت. از حال ضعف برگشت به حال قدرت. این تحول، تحول الهی بود...
آنهایی که از باتوم میترسیدند از مسلسل دیگر نترسیدند. اینها یک مسائل غیبی است، الهی است. دلهایتان را به آن مبدأ قدرت متصل کنید. گمان نکنید که ما خودمان چیزی هستیم. از این وابستگیهای دنیایی بیرون بروید و وابسته کنید خودتان را به آن مبدأ قدرت. قطرهها خودتان را به دریا برسانید. ماها قطرهایم، از قطره هم کمتر. اما اگر متصل بشویم به آن دریا، کار ازمان خیلی میآید. خدا با جماعتهاست. ایران باید همه مشغول کار بشوند تا نجات پیدا بکنند. کشور خودتان را نجات بدهید...» (صحیفه امام، ج11، ص: 531 ـ 536)
ـ سخنرانی در جمع کارکنان ذوب آهن اصفهان؛ کمکاری و بیکاری در ادارات (1358)
«امروز آنهایی که میخواهند نگذارند این نهضت، نهضت اسلامی به ثمر برسد، با طرحهای مختلف، با فرمهای مختلف در بین قشرهای ملت ایجاد تشنج، ایجاد اختلاف بکنند. مسأله کمکاری و بیکاری در ادارات، در کارخانهها خصوصاً کارخانههایی که جهت حیاتی برای یک کشور دارد، مثل ذوب آهن که شما آقایان هستید، مثل نفت، این عناصر بیشتر آنجا میخواهند نفوذ کنند. برای اینکه هر جا که خدمتش به ملت زیادتر باشد، اینها میخواهند آنجا را فلج کنند که استقرار پیدا نشود در این کشور، و نتواند حکومت مستقر پابرجا تعیین کند. امروز ضد انقلاب کسی است که آن کاری که مشغول هست، در آن کار سستی کند، در آن کار بیکاری کند یا وادار کند اشخاصی را که آنها کم کاری کنند، از زیر بار شانه خالی کنند که این ضربهای است به کشور خودشان. و آنها همین معنا را میخواهند که جاهایی که محیط کار است نگذارند کار انجام بگیرد... باید توجه کنید که تمام اینها توطئه است، از اشخاصی که از اسلام ضربه خوردند و از وحدت شما آسیب دیدند.
اگر یک ملتی نخواهد آسیب ببیند باید این ملت اولًا با هم متحد باشد، و ثانیاً در هر کاری که اشتغال دارد او را خوب انجام بدهد. امروز کشور محتاج به کار است. یک کشوری که فقیر است، یک کشوری که همه چیزش را غارت کردند و بردند و شما هم میخواهید که محتاج به اجانب نباشید، محتاج به دشمنهایتان نباشید، باید کار بکنید...» (صحیفه امام، ج12، ص: 1 ـ 3)
ـ سخنرانی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشگاه اردبیل؛ استقلال فرهنگی (1358)
«مادامی که ملتها خودشان را گم کردند و دیگران را به جای خودشان نشاندند، استقلال نمیتوانند پیدا کنند. کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان میکنند غیر از غرب هیچ خبری در هیچ جا نیست. و این وابستگی فکری، وابستگی عقلی، وابستگی مغزی به خارج منشأ اکثر بدبختیهای ملتهاست و ملت ماست...
شما اگر بخواهید از همه وابستگیها خارج بشوید، این باید این وابستگی مغزی را، قلبی را کنار بگذارید. گمان نکنید که هر چه آنها دارند خوب است. اگر یکی فرض کنید که یک پیشرفتی داشته باشد در صنعت، این دلیل این نیست که پیشرفت دارد در فرهنگ...
شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آنها در صددند که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند، و شما باید مقاومت کنید. شمایی که میخواهید مستقل باشید، میخواهید آزاد باشید، میخواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید، باید همه قشرها در این مملکت، همه قشرها بنای بر این بگذارند که خودشان باشند. باید کشاورزها بنای بر این بگذارند که خودشان از زمین روزی خودشان را بیرون بیاورند و مملکت را خودکفا کنند. و باید کارخانههای ما خودکفا بشود. و باید صنایع را خود این مردم، خود این تودههای مردم، صنایع را رشد بدهند. و باید دانشگاهها خودکفا بشوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند. بنا از اول هر امری این است که انسان اراده کند یک مطلبی را همچو نترسانندش که نتواند اراده بکند، قبلًا ما را همچو از دستگاه مثلًا سلطنت ترسانده بودند که اراده نمیکردیم مخالفت را. نمیتوانستیم اراده کنیم که مخالفت کنیم. احتمال نمیدادیم که ما بتوانیم مخالفت کنیم. لکن خدای تبارک و تعالی، خواست و شما اراده کردید و شد. حالا هم همین طور است. نترسید از غرب. اراده کنید.» (صحیفه امام، ج12، ص: 4 ـ 8)
ـ سخنرانی در جمع کارکنان جهاد سازندگی و رادیو تلویزیون تبریز؛ حفظ آرامش (1358)
«وظیفه ما ایرانیها و همه مسلمانها و همه کسانی که علاقه به اسلام، علاقه به کشور اسلامی دارند، این است که اولًا به بهانههای مختلف، با ناراحتیهای شخصی و صنفی ایجاد تشنج نکنند. امروز روزی است که اگر ایران آرامش نباشد، هیچ کار اصلاحی را نمیشود انجام داد. اصلاحات تابع این است که یک محیطی باشد که بشود در آن محیط کار کرد. اگر فرض کنید محیط دانشگاه، یک محیط متشنج باشد دانشگاهی نمیتواند در آنجا کار خودش را انجام بدهد. اگر در کارخانهها تشنجی باشد آنها هم نمیتوانند کار کنند. آنها که میخواهند جمهوری اسلامی تحقق پیدا نکند در این کشور، و کشور مستقل و آزاد نباشد، تشنج ایجاد میکنند. در هر جا به یک صورتی؛ به اسم اسلام، کارهای غیر اسلامی میکنند. به اسم خدمت به مستضعفین کارهای بر خلاف میکنند. موجب تشنج میشوند. موجب تحصن میشوند. این اسباب این میشود که کسانی که خیّر هستند نتوانند خدمت بکنند...
من سفارشم به همه این است که از تشنجها و از تحصنها و از راهپیماییهای بر خلاف خودداری بکنند. و از آن طرف هر کس در هر کاری که مشغول است، آن کار را خوب انجام بدهد کم کاری و بیکاری، سرمایه همه وابستگیهای اقتصادی است. اگر ما خودمان کار نکنیم لا بد باید وابسته باشیم. اگر خودمان زراعت نکنیم باید در زراعت وابسته باشیم. اگر خودمان صنعتمان را خودکفا نکنیم در آن هم باید باز وابسته باشیم. هر کس در هر کاری که هست، آن کار را خوب انجام بدهد. کمکاری، بیکاری، وادار کردن به بیکاری، از امور [ی] است که برای کشور ما درست مثل سم قاتل است. کشور را به تباهی میکشد. بنا بر این من از همه کارمندان و کارگران و کشاورزها و هر کس در هر جا مشغول یک کاری هست، تقاضا میکنم که آن کار را خوب انجام بدهد و قوه فعاله خودش را به کار بیندازد. آن قوهای را که خدا به او داده تعطیل نکند، تا بلکه ان شاء اللَّه به برکت اجتماع مردم، به برکت همت مردم، این کشور به پیش برود، این نهضت به ثمر برسد، و همه مملکت اسلامی بشود و همه با رفاه باشند.» (صحیفه امام، ج12، ص: 9 ـ 10)
ـ نامه به آقای خامنهای (رئیس جمهور) پیرامون تفویض اختیارات به وزیر دفاع (1360)
[بسمه تعالی. محضر مبارک رهبر و مرجع عظیمالشأن و فرماندهی کل نیروهای مسلح حضرت امام خمینی- مد ظله العالی
1- وزیر محترم دفاع پیشنهاد میکند برای تسریع در حسن اداره امور آن وزارت اختیاراتی به شرح ورقه پیوست از سوی فرماندهی کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به وی تفویض گردد.
2- در گذشته مشابه چنین اختیاراتی به وزیر دفاع وقت بر طبق ضرورت و نیاز، تفویض گشته بود.
3- اینجانب با ملاحظه جوانب امر با این پیشنهاد موافق هستم. تصمیم بر اجرای این امر موکول به نظر شریف آن حضرت است.
8/ 10/ 60- سید علی خامنهای- رئیس جمهور و رئیس شورایعالی دفاع]
بسمه تعالی
با اجرای موارد مذکور در ورقه پیوست در محدوده وزارت دفاع موافقت میشود.» (صحیفه امام، ج21، ص: 669)
ـ سخنرانی در جمع مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر؛ مشکلات جهان اسلام (1361)
«تبریک عظیم در وقتی است که مسلمین توجه بکنند به گرفتاریهایی که دارند و توجه بکنند به اینکه از کجا این گرفتاریها آمده است، و علل آمدن این گرفتاریها چیست و راه نجات از آن چیست...
یکی از امور مهمی که همه، بسیاری از آقایان میدانند، قضیه- که برای سلطه آنهاست- انزوای روحانیت از جامعههاست. و برای این امر نقشههای مختلف است؛ از آن جمله جدایی سیاست از دیانت، که مع الأسف این نقشه بسیار مؤثر بوده است و گرفته است...
رسول اللَّه، پایه سیاست را در دیانت گذاشته است. رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- تشکیل حکومت داده است؛ تشکیل مراکز سیاست داده است. و سایر خلفای اسلام تا آنجایی که به انحراف کشیده نشده بود در صدر اسلام، باید همه آنها را نفی کنند. باید آنها را این آخوندهای درباری و این سلاطین نوکر مآب، باید پیغمبر اکرم و خلفای اسلام را طرد کنند، و بگویند که آنها مسلم نبودند. برای اینکه آنها دخالت در سیاست میکردند. سیاستی که در صدر اسلام بود یک سیاست جهانی بود. پیغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت میکرد به اسلام؛ و دعوت میکرد به سیاست اسلامی و حکومت تشکیل داد، و خلفای بعد حکومت تشکیل دادند. و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتی که انحراف در کار نبود، سیاست و دیانت توأم بودند...
اگر مسلمین مطلع بشوند که این بوقهای استعماری، آنها را دارند از اسلام جدا میکنند و اسلامزدایی میکنند و محتوای اسلام را از آن چیزی که دارد خالی میکنند من جمله مسئله امامت جمعه. در صدر اسلام مسائل سیاسی در مسجد و به وسیله آنهایی که امام جمعه بودند حل و فصل میشد، و نقشههای جنگ در آنجا کشیده میشد، و مع الأسف ما را رساندند به آنجا که در خطبههای جمعه جز چند کلمه موعظه و تحذیر از اینکه نبادا در امور دخالت کنید چیزی نبوده است. یا نماز جمعه نبود یا اگر بود، محتوا نداشت. یا حج را نمیگذاشتند بروند و اگر میگذاشتند، حج بیمحتوا بود. حجی که یک مجمع عمومی است برای مسلمین، و همه مسلمین در آنجا گرفتاریهای ایام سالشان را باید حل بکنند و باید همه دور هم بنشینند و دانشمندان آنها، عقلای آنها دور هم بنشینند و مسائل اسلامی را طرح کنند و گرفتاریهایی که در هر کشور هست که از دست حکومتها این گرفتاریها بوده است یا از دست قدرتهای بزرگ بوده است، خاطرنشان کنند و در راه حلش فکر کنند، نقشه بکشند. حج را به یک صورت بیمحتوا و مبتذل بیرون آوردهاند. و امروز هم که یک طایفه از مسلمین از ایران و غیر ایران در فکر این هستند که در آن مجمع عمومی، مسائل اسلامی، گرفتاری مسلمین، مسائل اجتماعی، مسائل دیگری که گرفتارند مسلمین، مسائلی که قدرتهای بزرگ برای آنها پیش آوردهاند و گرفتاریهایی که حکومتها برای آنها پیش آوردهاند در آنجا حل و فصل بشود، مع ذلک به یک صورت مبتذلی درآورده بودند، و به مردم هم باورانده بودند به اینکه غیر از این چیزی نیست. و امروز هم که یک طایفهای میخواهند این کار را تجدید کنند، با تمام قوا مخالفت میکنند. امروز هم بعض از آخوندهای درباری، ایران را تکفیر میکند، و مسلمین ایران را مسلم نمیداند، برای اینکه آنها با امریکا مخالفاند. و چه جرمی بالاتر از این و چه چیزی که انسان را از اسلام بیرون ببرد بالاتر از اینکه به امریکا و اسرائیل کسی جسارت کند! این گرفتاریهای شما مسلمانهاست...
اگر حکومتهایی در اسلام به طور غیر قانونی دارند حکومت میکنند، از این هواهای نفسانی بیرون بروند و توجه بکنند به عزّت اسلام، به ارزشهای اسلام و برای یک پارک و یک- نمیدانم- باغ و یک ملک و یک چه، اسلام را زیر پا نگذارند، مسائل اسلام حل است...» (صحیفه امام، ج17، ص: 202 ـ 212)
ـ حکم انتصاب آقای محمد امامی کاشانی به تولیت مدرسه و مسجد شهید مطهری (1361)
«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی- دامت افاضاته
جنابعالی را به سمت تولیت مدرسه و مسجد شهید مطهری منصوب مینمایم.
امیدوارم امور آن مدرسه و مسجد را با دقت تمام تحت نظر گرفته و با کمال جدیت خدمات شایسته خود را بدان مدرسه ادامه دهید. توفیق جنابعالی را در خدمت به اسلام و مسلمین خواهانم.» (صحیفه امام، ج17، ص: 213)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور گینه؛ تبریک حلول سال جدید (1362)
«حضرت آقای احمد سکوتوره، رئیس جمهوری مردمی و انقلابی گینه
تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت آغاز سال جدید واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین و نجات ملل محروم و مستضعف جهان را از سلطه مستکبران مسألت دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج18، ص: 273)
ـ سخنرانی در جمع گروهی از بازاریان تهران؛ اتحاد و پایداری در راه هدف (1362)
«امروز باید همه با هم باشیم، اگر چنین نباشیم ما را از بین خواهند برد. همه قدرتها احساس کردهاند که اسلام برایشان ضرر دارد، و بعضی از آنها صراحتاً میگویند که با این اسلامی که در دنیا ما مطرح کردهایم مخالفاند. آنها اسلامی مانند اسلام سعودیها را میخواهند. منافقین هم میگویند اسلامی که دست ببرد اسلام نیست، با اینکه در قرآن صراحتاً آمده است. البته گرانی هست، کمبود هست، و بیشترین صدمهاش به کارمندان دولت میخورد، ولی باید تحمل کرد. اگر امروز گلههایمان به بازار، مجلس و دولت کشیده شود و این گلهها به اختلاف تبدیل گردد، همهمان مسئول هستیم. اگر امروز اسلام سیلی بخورد، دیگر سربلند نمیکند. به خاطر اسلام باید مقداری از ناراحتیهایمان را کنار بگذاریم...
نباید از دروغ و بدنامی و حرف زشتی که به ما نسبت میدهند از میدان به در برویم. البته معارضه کار را بدتر خواهد کرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس میشود. با لحن برادری و ملایمت، کارها بخوبی تمام میشود. اگر کسی به ما بد کرد به بهترین وجه با او رفتار کنیم، کار به دعوا کشیده نمیشود. شما در انقلاب سهم زیادی دارید، بازار هم همین طور. اگر بازارها همراهی نمیکردند انقلاب پیروز نمیشد. پس پیه این مسائل را به خودتان بمالید.[3] انسان که یک قدم اصلاحی و زندگیساز بر میدارد نباید توقع داشته باشد که مورد پذیرش همه قرار گیرد، این نخواهد شد، امیر المؤمنین را هم تا آخر عمر عدهای قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد برای اسلام خدمت کند نباید توقع این را داشته باشد که همه او را بپذیرند. کسی که میخواهد برای خدا کار کند باید پیه حبس، تبعید، بدنامی و سایر چیزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشی میدهند، شما برای خاطر خدا بپذیرید و ثواب کنید...» (صحیفه امام، ج18، ص: 274 ـ 276)
ـ بیانات در جمع بعضی از مسئولان سپاه؛ عدم گرایش به جریانات سیاسی (1362)
«سعی کنند سپاه مستقل باشد... سعی کنید اختلاف نظرها را که در تمام جاهاست به سپاه نکشانید... سعی کنید که مردم را دلگرم کنید.» (صحیفه امام، ج18، ص: 277)
[1] - آقای نصر اللَّه خلخالی، از دوستان قدیمی امام خمینی.
[2] - آقای سید محمد صادق لواسانی، از دوستان امام خمینی.
[3] - پیه چیزی را به تن مالیدن، کنایه از پذیرش زحمات و رنجهای آن چیز است