امروز با امام: دهم دی
ـ سخنرانی در جمع روحانیون و ایرانیان مقیم عراق؛ ضرورت حفظ حوزهها (1350)
«اکنون [نهم دی ماه سال 1350] اگر چه عده کثیری از ایرانیان، بر اثر اختلافی که بین دولتهاست، وجه المصالحه شدند و با این وضع فجیع از این مملکت بیرونشان میریزند لکن ممکن است مصالح بزرگ در کار باشد که ما نمیدانیم؛ و خداوند تعالی همانطور که حضرت رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- را فاتح و غالب به مکه برگردانید شما را به این حوزهها بازگرداند و روزی برسد که نجف بیش از حالا قوی باشد. ما اطمینان داریم که دیر یا زود حوزه علمیه به حال اول خود بازمیگردد و شما ان شاء اللَّه اگر به وظایف دینی و علمی خود عمل کردید باز به نجف برمیگردید.
بار علمْ بار سنگینی است که به عهده شماست. آن طور نیست که تنها وظیفه شما تحصیل مشتی الفاظ و مفاهیم باشد بلکه حفظ اسلام و احکام اسلام است که به شما سپرده شده و شما امین وحی الهی هستید، و باید در ضمن تحصیل علم مشغول تهذیب نفس هم باشید و چنانکه غیر را تبلیغ میکنید نفس خود را هم اصلاح نمایید. وظایف خود را فراموش نکنید؛ با هم صلح و صفا داشته باشید، دستهبندی و اختلافات را کنار بگذارید، با هم برادر باشید، با روح واحد و صفای باطن برای اسلام کار کنید. شما اهل علم هستید و همه از یک ریشه...» (صحیفه امام، ج2، ص: 410 ـ 412)
ـ مصاحبه با مجله هفتگی «بیروت» درباره پیشبینی سال 1979 (1357)
سؤال: [پیشبینی شما برای ایران سال 1979 چیست؟]
جواب: آنچه مسلّم و قطعی است این است که اوضاع ایران جز با سقوط شاه و برچیده شدن رژیم سلطنتی و استقرار حکومت اسلامی آرام نمیگیرد. امروز علی رغم قدرت نظامی جهنمی شاه، این ملت ایرانند که ابتکار عمل را در دست دارند و از این جهت قدم به قدم رژیم حاکم ایران و حامیانش را عقب نشاندهاند و در ماههای آینده به یاری خدای تعالی شاهد پیروزیهای درخشانتری خواهند بود.
[به نظر شما تحت چه اوضاع و احوالی یک نوع سازش با شاه ممکن میگردد؟ مثلًا میپذیرید که اصلاحی در قانون اساسی بشود که بنا بر آن شاه مانند پادشاه انگلیس به عنوان مظهری در رأس دولت بماند؟]
- اولًا سازش با یک فرد جانی مانند شاه، خیانت به ملت ایران و اسلام است. و در ثانی ملت ایران در رفراندم تاسوعا و عاشورا با اکثریت قریب به اتفاق، قاطعانه شاه و رژیم سلطنتی را محکوم کرده و خواستار برقراری جمهوری اسلامی شده است. بنا بر این هیچ کس حق ندارد با شاه که از سلطنت مخلوع است سازش کند و یا اساس سلطنت را بپذیرد، چه شخص محمد رضا پهلوی در این مقام باشد یا دیگری. و به همین دلیل، قانون اساسی که رژیم ایران را سلطنتی میشناسد، چون از نظر ملت رژیم سلطنتی مردود است، از اعتبار ساقط است و باید قانون اساسی جدیدی تدوین شود.
[آیا شما کنارهگیری شاه را به نفع پسرش میپذیرید؟]
- هیچ فردی از دودمان پهلوی مورد قبول ملت نیست و نه تنها در مقام سلطنت بلکه در هیچ مقام دولتی هم حق ندارند دخالت کنند.
[آیا فکر میکنید دامنه حوادث ایران به ترکیه نیز کشیده شود؟]
- نهضت مقدس ایران، نهضت اسلامی است و از این جهت بدیهی است که همه مسلمین جهان تحت تأثیر آن قرار میگیرند.
[فکر میکنید در کوششهایتان برای سرنگون کردن شاه چه دولتی به شما کمک میکند؟]
- ملت ایران با اراده آهنین خود تنها با اتکا به نیروی الهی قیام کرده است و در این نهضت به هیچ دولتی متکی نیست، و به خواست خدای تعالی با حفظ استقلال در نهضت خود، شاه را سرنگون خواهد کرد. ولی وظیفه همه دولتهای اسلامی در درجه اول و سایر دولتها که مایلند در آینده با ملت ایران روابط حسنه داشته باشند این است که ملت مظلوم و قهرمان ایران را در رسیدن به اهدافش یاری کنند و تا کنون هیچ دولتی از ملت ایران دفاع نکرده است...
- با وجود شاه هیچ راه حلی امکانپذیر نیست.
[آیا دعوت شما به اعتصاب در صنعت نفت بیپایان است و یا تا وقتی است که شاه کنار برود؟]
- بله تا وقتی است که شاه کنار برود. شاه نفت ما را برای تحکیم خودش بدون هیچ مجوزی به امریکا میداد و از پول آن اسلحه امریکایی که به هیچ درد ملت ایران نمیخورد، میخرید. اصولًا نفت تا کنون پشتوانه حکومت غاصبانه شاه بود و من حکم کردم که دیگر صادر نشود و اعتصاب تا رفتن شاه ادامه دارد. بعداً ما نفت را به هر کشوری که مایل باشیم میفروشیم.
[تحت چه شرایطی- اگر شما وجود چنین مقتضیاتی را منطقی میبینید- ارتش شاهنشاهی ضد شاه خواهد شد؟]
- هم اکنون طبق اخبار واصله، مخالفت سربازان و افسران با شاه و دستورات فرماندهان خود روزافزون است. سربازها از خدمت ارتش فرار میکنند. در بسیاری موارد فرماندهان خود را کشتهاند و بسیاری از آنها هم که در ارتش باقی ماندهاند، موافق با کشتار شاه نیستند و طبیعی است که شاه آخرین امیدهای خود را به ارتش از دست بدهد.» (صحیفه امام، ج5، ص: 304 ـ 306)
ـ گفتگو با نویسنده فرانسوی درباره آینده نهضت (1357)
[نویسنده فرانسوی: من یک نویسنده مبارز فرانسوی هستم که سالها علیه فاشیسم، بر ضد استعمار و ضد امپریالیسم مبارزه کردهام و همیشه در کنار مردم مظلوم و مستضعف بودهام و از آنها حمایت کردهام. انقلابات جهان، خصوصاً انقلاب فرانسه را مطالعه کردهام. و به این نتیجه رسیدهام که هرگاه انقلابی تا نیمه راه برود و ادامه ندهد، محکوم به مرگ است. من برای شما احترام فراوانی قائل هستم. و دلیل این احترام عمیق من به شما، سماجت شما در ادامه مبارزه علیه شاه است. و معتقدم این باید با تمام نیرو و بدون مصالحه ادامه یابد. و این دلیل احترام من است. اما من دو سؤال کلی از شما دارم. سؤال اول اینکه آیا اعتقاد دارید که با محاصره ایران توسط امریکا، روسیه و چین، که همگی شاه را تقویت میکنند، راهی برای آزادی ایران از این ابرقدرتها وجود دارد؟]
امام: ما اتکای به ملت و قدرت ملت داریم. هیچ ملتی را بعد از آنکه بیدار شدند و به جنبش در آمدند، کسی نمیتواند از آن راهی که دارند منحرف کند. و هیچ قدرتی نمیتواند یک ملت را سرکوب نماید. البته قدرتها میتوانند بریزند و در یک مملکتی قتل عام کنند و لکن نمیتوانند ملت را از خواستی که دارند منحرف کنند. و ملت ما به آن مرحله رسیده است که تمام اقشار قیام ضد رژیم و ضد ظلم کردهاند. ابرقدرتها نمیتوانند این قیام را بشکنند و به علاوه ملت ایران مطلبی را خواهانند که تمام مردم جهان با این درخواست متفق القول است و آن آزادی و استقلال است. و ابرقدرتها نمیتوانند در برابر عواطف تمامی مردم جهان، [خواستههای خود را] تحمیل کنند. و امید ما این است برای اینکه حرفمان حق، و مردم هم همه قیام کردهاند، بر تمام قدرتها غلبه میکنند
[نویسنده فرانسوی: آیت اللَّه قدرت مذهبی هستند. وقتی ما و شما امیدواریم که رژیم شاه سرنگون شود، چگونه برای افرادی مثل شما یک رهبر مذهبی، ممکن است که خود و یا اشخاص اطراف خود را با یک نیروی سیاسی، جانشین رژیم شاه سازند؟]
امام: من بنا ندارم که خودم یا اشخاصی که حالا در پیش من هستند از روحانیون، جانشین رژیم بشوند؛ لکن ما در ایران و خارج کشور نیروهایی داریم که در همه ابعاد دانشمند و متفکر و کارآمد هستند. و در نظر داریم که آنها را جانشین رژیم بکنیم. اشخاصی که در داخل و خارج هستند، و با ملت هستند قادرند به اداره کشور. بنا بر این اشکالی از این بابت پیش نخواهد آمد.» (صحیفه امام، ج5، ص: 307 ـ 308)
ـ گفتگو با کلود شایه (نماینده مخصوص کاخ الیزه) و ژاک روبر (مدیر کل سیاسی و مسئول امور خاورمیانه و ایران و رئیس امور کنسولی در وزارت امور خارجه فرانسه) درباره ویژگیهای جمهوری اسلامی (1357)
[کلود شایه: حضرت عالی فراموش نفرمودهاید، که در دفعه قبل خطوط کلی جنبش را تشریح فرمودید. من در تماس خودم با مقامات عالیه، اهداف نهضت را به آنها منتقل کردم. در عین حالی که توجه داریم که مسائل حضرت عالی، مسائلی است مربوط به امور داخلی ایران، مع ذلک حالا آمدهایم عرض کنیم، که ما به تمامی این مسائل توجه داریم و توجه کردهایم. شرایط قبلی، به سرعت تغییر میکند و رو به جلو است؛ و فکر نمیکنیم که باید به این مسائل مشغول شویم، و توجه داشته باشیم. همکار من- که بیشتر از من صلاحیت دارد- این بار همراه من آمده است، تا این توجهات را به نظر حضرت عالی برساند. وزیر امور خارجه فرانسه توجه خاص و عمیقی دارد که این شخص را همراه من به ملاقات جنابعالی فرستاده است
ژاک روبر: از فرصت و ملاقاتی که به ما داده و ما را پذیرفتهاید تشکر میکنم و توجه شما را به این نکته جلب میکنم که همان طور که موسیو شایه گفتند، هدف ما دخالت در امور ایران نیست؛ بلکه منظور از این ملاقات و مذاکره، کسب اطلاع است. دولت فرانسه علاقهمند است، آنچه را که در دنیا اتفاق میافتد بفهمد؛ و طبیعتاً در سیاست خود مستقل عمل میکند. این اطلاعات را ما برای سیاست مستقل خود لازم میدانیم. ما، نسبت به مردم ایران علاقه قدیمی داریم. من در وزارت خارجه فرانسه مسئول امور خاورمیانه و امور ایران هستم. مسائل سختی که در ایران در ماههای گذشته رخ داده است توجه ما را به خود جلب کرده است. نفوذ قطعی شما در ایران، ما را بر آن داشته است که خدمت شما برسیم و چند سؤال در این باره بکنیم. اولین مطلب، تحلیل کلی از مسائل ایران- خصوصاً راجع به دولت بختیار و احتمال تشکیل شورای سلطنت- است]
امام: مکرر گفتهایم که ما و ملت، تحمل شورای سلطنت و شاه را نخواهیم کرد. تمامی بدبختیهای ما، از شاه و رژیم سلطنت است. بختیار هم مثل اسلافش چند روزی خواهد بود و کنار خواهد رفت...
[ژاک روبر: آنچه که ما از اولِ این بحران فهمیدیم، رژیم سلطنت بر اساس قانون اساسی 1906 است و ادامه این رژیم از قبل است. مسأله اساسی، عدم اجرای قانون است، که قدرت مذهبی را در درجه اول قرار میدهد. آیا این تغییر کرده است؟]
امام: اصل قانون اساسی این است که سلطنت و همه رژیمها باید به تصویب مردم باشد. مسأله رژیم، بدون رضایت مردم، هیچ اساس ندارد. مردم الآن- تماماً- نه شاه و نه سلطنت پهلوی را میخواهند، و نه رژیم سلطنتی را؛ بلکه جمهوری (جمهوری اسلامی) را میخواهند
[ژاک روبر: بنا بر این آنچه مطرح است سلطنت این یا آن خانواده مورد نظر نیست؛ آنچه در این قانون اساسی به جای سلطنت، جایگزین میشود جمهوری- جمهوری اسلامی است. ممکن است بحثی درباره این جمهوری و اسلامی بکنید؟]
امام: اصل جمهوری همین است که در مملکت شما هم هست؛ که آرای عمومی مردم آن را تعیین میکند. اسلامی میگوییم، چرا که قانون اساسی ما بر اساس آن است. قانون اساسی فعلی را بررسی میکنیم، آنچه با اسلام موافق است میپذیریم و هر جا که تناقض دارد رد میکنیم. جمهوری است، یعنی دموکراتیک؛ و اسلامی است، یعنی قانون آن اسلامی است...
[ژاک روبر: از شرایط فعلی ایران متأسفم. آخرین سؤال ما درباره ارتش است. نظر شما چیست؟ آن را حفظ خواهید کرد؟ قدرت مذهبی با ارتش کنار میآید؟]
امام: با اصل ارتش مخالفتی نداریم. هر کشوری ارتش لازم دارد. ارتش را باید تصفیه کرد. اشخاصی استفاده جو هستند و خائنند. اما جناحهای دیگر خدمتگزار به وطن هستند و باید محفوظ بمانند. البته ارتش با این عرض و طول که بیشتر بودجه مملکت را فرو میبرد قابل تحمل نخواهد بود
[ژاک روبر: ما در این مسافرت (منظور مسافرت وزیر امور خارجه فرانسه به کشورهای همسایه ایران است) به کشورهای عربی اطراف خلیج رفته بودیم. از مسائل مربوط به ایران سخت ناراحتند که عدم ثبات ایران همه منطقه را به هم میزند. شاه حسین هم وقتی به فرانسه آمد از همین مسائل نگران بود، شاید هم حافظ اسد، که چه خواهد شد. مورد علاقه است که بدانیم به نظر حضرت آیت اللَّه در آینده وضع ثبات منطقه چه خواهد شد. به علت اهمیت آن برای دنیا و وزن ایران در منطقه و دنیا، ثبات ایران را چگونه حفظ میکنید؟]
امام: ثبات ایران با نبودن شاه بهتر حفظ میشود. بودن شاه عدم ثبات را به وجود آورده است، و تمامی ابعاد ملی، سیاسی و اجتماعی ایران فرو ریخته است. اینها باید در مدتی ترمیم گردد. اما در مورد ثبات منطقه، دولت ایران وضع ژاندارم را نخواهد داشت که برای حفظ مصالح دیگران امنیت را حفظ کند. اما ایران با سایر کشورهای منطقه در حفظ آرامش و ثبات همکاری خواهد کرد...
مذهبی- خصوصاً یهودیها- ابراز نگرانی کردهاند. نظرتان چیست؟]
امام: بعد از استقرار حکومت اسلامی، قراردادها مورد بررسی قرار خواهند گرفت. آنچه که مورد قبول باشد و به مصالح ما باشد قبول میکنیم. خارجیها و اقلیتها، همه محترمند. اقلیتهای مذهبی در اسلام احترام دارند، آزادی دارند. بدانید آنها بهتر به زندگی خود ادامه خواهند داد. نماینده یهودیان آمد اینجا، و من به آنها اطمینان دادم که با آنها به احترام رفتار خواهد شد.» (صحیفه امام، ج5، ص: 309 ـ 313)
ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج؛ عدم صلاحیت پهلوی برای حکومت (1357)
«بدبختی و خوشبختی ملتها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است. اگر چنانچه هیأت حاکمه، کسانی که مقدرات یک کشور در دست آنهاست، اینها فاسد باشند، مملکت را به فساد میکشند؛ همه بُعدهای مملکت را رو به نیستی و فساد میبرند...
صلاحیت یک هیأت حاکمه و یک اشخاصی که کارهای حساس در دستشان هست، این موجب یک صلاحیتی در عموم میشود. و اگر هیأت حاکمه، و همین طور آنهایی که مقدرات مملکت دستشان است، آنهایی که ارتش را اداره میکنند و از رؤسای ارتش هستند، اگر اینها مردم صلاحیتداری بودند روزگار ما به اینجا نمیرسید...
آدم فاسد نمیتواند یک نخست وزیر صالح معرفی کند. نمیتواند یک آدم فاسد یک مجلس صالح را تأیید کند برای اینکه اگر مجلس صالح شد، جلوی مفاسد را میگیرد...
برنامه ما این است که رجوع کنیم به آرای عمومی، به آرای مردم. قوای انتظامی را کنار بگذاریم؛ خود مردم را، محول کنیم تنظیم انتخابات را به دست خود جوانهای مردم. در هر شهری جوانها خودشان؛ که قوای انتظامی، شهربانی، شهرداری همه کنار بروند. آن کسی که دخالت میخواهد بکند برای حفظ صندوق آرا و امثال ذلک، خود ملت باشد. در هر شهری به حَسَب اقتضای آن شهر عدهای را معتمدین آن شهر، مطلعین و دلسوزهای برای مملکت، عدهای را تعیین کنند که نظارت کنند در این. حفاظت کنند این صندوقها را و نظارت کنند آرا را. مردم یکی را تعیین کنند برای اینکه رئیس جمهور باشد، ما هم رأیمان را علناً به مردم اظهار میکنیم که آقا آنکه من میخواهم این است؛ شما میل دارید به این رأی بدهید، میل دارید هم خودتان آزادید. قهراً مردم وقتی آزاد هستند یک نفر صالح را انتخاب میکنند و آرای عمومی نمیشود خطا بکند...
ما میخواهیم یک همچو مملکتی پیش بیاید که به دست خود مردمْ مقدرات باشد؛ نتواند یک رئیس جمهوری، اگر هم یکوقتی فرض کنید اول صالح بود و قرار دادند بعد وقتی که رسید به [قدرت] چه بشود، نتواند. برای اینکه همین رئیس جمهورْ دستِ مردم است اختیارش؛ هر روزی مردم گفتند نه، نه میشود...
ما میگوییم حکومت اسلامی؛ شما خیال نکنید که ما حکومت اسلامی که درست کردیم شمشیر را برمیداریم گردن همه را میزنیم! زنها را هم همه را کنار میزنیم، میپیچیمشان توی کفن یا میکنیمشان توی [خانه]! این کیْ ربطی به اسلام ... به اسلام مربوط نیست. اینکه ما میگوییم حکومت اسلامی، آنها از آن طرف میگویند که یهودیها را تا آخر میکُشند، نصارا هم تا آخر میکُشند! حرفهایی است که البته شاه باید برای نگهداشتن تاج و تخت فاسد خودش این عمالش را وادار کند که این مسائل، این حرفها را بزنند و به هر چه دلش میخواهد تشبث بکند. ما تمام یهودیها و نصرانیهایی، زرتشتیها و سایر مللی که در مملکتمان زندگی میکنیم، حکم اسلام است که با اینها باید درست، خوب رفتار کرد، به عدالت رفتار کرد. ما تَبَع آنیم که وقتی یک خلخال را از پای یک زن یهودی میکشند، میگوید اگر انسان بمیرد بهتر است ... عیبش نمیکند اگر انسان [از] غصه بمیرد که یک همچو چیزی شده. ما میخواهیم یک همچو موجودی را اطاعت کنیم...» (صحیفه امام، ج5، ص: 314 ـ 329)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون ارومیه؛ مسئولیت علما در مبارزه بین حق و باطل (1358)
«همان طوری که مجاهدین صدر اسلام شکست میخوردند، ما هم شکست بخوریم. این نهضتمان پیش میرود و آبروی اسلام محفوظ میماند. تا آخر هم محفوظ میماند. اما اگر حالا که ما مدعی این هستیم که انقلاب اسلامی است و جمهوری اسلامی است و امثال ذلک، و ما در این جمهوری اسلامی شکست بخوریم به [این] عنوان، [شکست ما] یعنی شکست مکتب، یعنی گفته بشود که رژیم طاغوتی عوض شده یک رژیم طاغوتی دیگر آمده [این خطرناک است] که دشمنهای ما هم همچو نیست که اکتفا کنند به اینکه مثلًا، فلان کمیته خلاف کرده است، فلان دادگاه خلاف کرده، این را میآورند روی اینکه آخوندها این جوریاند، به این هم اکتفا نمیکنند که روحانیین این جوریاند اینها با اسلام مخالفند. میگویند اسلام هم همان بود. اسلام هم همان مثل رژیمهای دیگر است.
این طور نیست که اگر من شکست بخورم، شما شکست بخورید، بیاورند بگویند زید شکست خورده. یا اگر من خلاف بکنم، بیایند، بگویند فلانی خلاف کرده، این جور نیست. از فرد به نوع و از نوع به اصل مقصد میکشانند. دشمن اصل اسلامند و قلمها هم برای اصل اسلام به کار میرود. و ما را میخواهند که در داخل خودمان پوک کنند و منهدم کنند از داخل خودمان. اگر هم همین قدر بود که ما از بین میرفتیم لکن مکتبمان محفوظ میماند، اشکال نداشت. لکن آنها مقصدشان این است که مکتب را بهش صدمه بزنند. و این یک مسئولیت بزرگ، جانفرسایی برای ما آمده است. یک مسئولیتی است که اگر خدای نخواسته ما تقصیر بکنیم در این قضایا، اگر چنانچه ما بخواهیم برای مثلًا فرض کنید که فلان امام جماعت بخواهد برای رواج بازار خودش یک کاری انجام بدهد، در کمیته عمداً یک کسی کاری انجام بدهد، به طوری که دست دشمنهای ما، قلمهای مسمومشان که هست بهانه پیدا بکنند و حمله کنند به آن چیزی که اساس است، و آن عبارت از اسلام است، ما یک گناهی مرتکب شدیم که بخشودنی نیست تا آخر.
گناهی بخشودنی است، بخشودنی هست پیش خدا که صدمهاش به خود آدم برسد، خود آدم آلوده بشود یا افرادی فرض کنید اما آنی که با اساس اسلام با اساس اسلام برخورد بکند و بازی با اساس اسلام باشد، این یک مطلبی نیست که به ما ببخشند، و این ننگی برای ما، و برای جامعه روحانیت در خارج پیدا خواهد شد که تا آخر جبران نمیتواند بشود.
تکلیف اهل علم در این زمان از همه زمانهایی که بر اهل علم گذشته بیشتر است...
باید فکر بکنید که این مسئولیتی که الآن به عهده همه ما هست، چطور ما از زیر بار مسئولیت بیرون برویم. نه شما آقایان ارومیه و نه آقایان آذربایجان و نه آقایان تهران و قم [بلکه] همه علمای ایران، این بار به دوش همه است، همه ملت است. سنگینیاش بیشتر به دوش علماست.
باید علما فکر بکنند. باید محاسبه کنند خودشان را. یکی از چیزهایی که در منازل سِیر هست محاسبه است که انسان آن وقتی که خلوت است بین خودش و خدا، خودش را به حساب بکشد. محاسبه کند خودش را که من در این راهی که دارم میروم چه کردم امروز، من چه کردم؟ محاسبه کنید خودتان را. هم محاسبه کنیم همه خودمان را و همه ملت، همه مسلمانها و در رأس علما. آن قدر مسئولیت که به عهده آقایان اهل علم است، به عهده دیگران نیست آن قدر. آنها اگر چنانچه خدای نخواسته یک راهی بروند که راه خدا نباشد، چهره اسلام به دست آنها جور دیگر میشود. کاری بکنید که به عهده ما یک همچو مسئولیتی که هست، بتوانیم به آخر برسانیم...
امروز روزی است که اگر خدای نخواسته ما در این نهضت شکست بخوریم، شکست خوردیم دیگر تا آخر. یکوقت بود که ما [پیوسته] میگفتیم که طاغوت هست، ان شاء اللَّه حکومت اسلامی بشود، ان شاء اللَّه امور درست میشود، همه حرفمان این بود...
عرضه کنیم این اسلام را به آن طوری که واقع اسلام است به دنیا. و خودمان جوری نکنیم که این اسلام را یک طور دیگری نمایشش بدهیم به غیر. آن طوری که هست نمایشش بدهیم. این دیگر فرق نمیکند بین آن بچه طلبه و طلبه نارسی که تازه تو مدرسه رفته است یا شما آقایان که از علما هستید و در مساجد هستید یا سایرین، هیچ فرقی ما بین آنها نیست. منتها شما آقایان که بزرگتر و بالاتر هستید، مسئولیتتان بیشتر از امثال من طلبه است...
خیلی مواظب باشید. این مسند خطرناک است. این عمامه خطرناک است. این محاسن خطرناک است. خودتان را از این خطرها نجات بدهید. حفظ کنید خودتان را ...
همه همین طور، فرق ندارد. اسلام مال اهل علم نیست. اسلام مال همه است. این امانتی است که خدا به همه داده است. شما هم اگر چنانچه فرض کنید پاسدارید در یک جایی به اسم پاسداری اسلام، پاسدار شدید، شما حالا پاسدار طاغوت نیستید، پاسدار اسلام هستید. اگر چنانچه پاسدار اسلام هم یک کاری بکند که بگویند اینها هم مثل سابق، در بین همین مردم ضعیف الایمان هست که میگویند که ای کاش نشده بود برای اینکه ما حالا از دست بعضی از مأمورین بیشتر برایمان بد میگذرد از سابق، و لو درست نمیگویند، لکن خوب، گفته میشود. آنها هم که شیطانند تزریق میکنند به آنها یک همچو مسائلی پیش میآید.
این یک مسئلهای نیست که مربوط به من و آقا و آقا باشد. این یک مسئلهای است مربوط به ملت است. یک ملتی که اسلام را رأی به او داده، گفته است، رأی داده ملت به جمهوری اسلامی، یعنی قبول کرده است که باید ما نظاممان نظام اسلام باشد آن وقت اینکه قبول کرده است که نظامش باید نظام اسلامی باشد، پاسدار است، بر خلاف نظام اسلام عمل میکند، کاسب است بر خلاف نظام اسلام عمل میکند. این نظام مال همه است، نظم یک چیزی است که همه ملت در تحت پوشش نظم باید باشد. بازاری یک کاری میکند که بر خلاف آن نظامی است که اسلام قرار داده و هکذا. ادعا کردید که ما اسلام را قبول کردیم، رژیممان حالا رژیم اسلامی است، از طاغوت منتقل شدیم به نور، به اللَّه، از حکومت شیطان بیرون آمدیم، تحت حکومت رحمان رفتیم، مایی که این ادعامان است همه ملت رأی به این دادند، اگر کارهای زمان طاغوت را اعاده کنند، اینها در این ادعا منافق بودند...
اما اگر چنانچه ماها با هم به جان هم بیفتیم، با هم مختلف باشیم، ماها بخواهیم هر کدامی فرض کنید یک کاری را انجام بدهیم، از نظم اسلامی بیرون برویم، از تحت فرمان حکومت اسلام بیرون برویم، از فرمان خدا بیرون برویم، آسیب میبینیم. از باطن ما را از هم منفصل میکنند و آسیبپذیر میکنند. و الآن تمام افکار، افکار آنهایی که میخوردند مال این ملت را، متوجه این معناست. هیچ وقت از مداخله نظامی نترسید.
هیچ وقت از این حرفهایی که میزنند که ما مداخله نظامی میکنیم، از این هیچ وقت نترسید. بلکه آن وقت هم که مداخله نظامی بکنند به نفع ماست...» (صحیفه امام، ج11، ص: 496 ـ 505)
ـ سخنرانی در جمع بانوان؛ انحراف اذهان ملت از مشکلات داخلی توسط امریکا (1358)
«ملتی که تمام قشرهایش، خانمهای محترمش و مردان مصممش با هم هستند و یک راه میروند، این ملت آسیب نخواهد دید. شما نگران آسیبهای خارجی نباشید. از خارج نمیتوانند شما را آسیب بزنند مادامی که خودتان منسجم هستید. نه دخالت نظامی از آن کاری ساخته است و نه حصر اقتصادی، و این مسائل که آنها پیش میآورند آنها ازشان کاری ساخته نیست...
در عین حالی که ملت ما باید هوشیار باشد راجع به همان مسائلی که در خارج هم طرح میشود و غفلت از او هم نکند، بیشتر نظر باید به توطئههای داخل باشد. توطئههایی که در داخل انجام میگیرد خیلی زیاد است و...
ملت ما باید آن قدری که توجه به این آشفتگیهای داخلی داشته باشد توجه به چیزهای دیگر نداشته باشد. همه را باید تحت نظر بگیرد. لکن آنکه صدمه بیشتر به ما میزند همین اختلافات داخلی است. او برای یک طرف میکشد، او برای طرف دیگر میکشد. همین هواهای نفسانی است که در انسان هست. همین خودخواهیها و خودپسندیها است که در انسان هست. همین گروه دیدن و خودگرایی به گروه و اینهاست که در انسانهایی که برای خدا نمیخواهند کار بکنند هست.
ملت ما اگر بخواهد از این اسارت در طول تاریخ بیرون بیاید و خودش، خودش را اداره کند، استقلال پیدا کند، آزاد باشد، اگر ملت ما بخواهد این طور بشود، باید یک راه را پیش برود، آن راهی که ملت دارد پیش میرود. ملت این توده جمعیت است. این زن و مرد توده جمعیت که خودشان را علی حده نکردند و جدا نکردند از ملت. اگر بخواهند این مملکت سر و سامان پیدا بکند باید از این گروهگرایی و از این اختلافات و از این که او برای خودش بکشد، او برای خودش بکشد از اینها دست بردارند...» (صحیفه امام، ج11، ص: 506 ـ 510)
ـ سخنرانی در جمع کفنپوشان شهر کرد و بابل؛ ارتجاع (1358)
«این عواطفی که من از اقشار ملت میبینم، عواطفی که آنها را وادار میکند از راههای دور؛ از بختیاری، از شمال اینجا آمدند، تحمل زحمات کردند در این هوای سرد، در این راههای دشوار، این عواطف، یک باری است بر دوش من. من نمیدانم چطور از زیر بار این عواطف بیرون بیایم.... آن چیزی که سهل میکند مشکلات را، این است که ما برای اسلام تحمل زحمت میکنیم. ما از موالی خودمان، از آقایان خودمان، از اولیای خودمان، از معصومین خودمان تبعیت میکنیم. ما از رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- تبعیت میکنیم...
هر چه در راه اسلام بدهیم و هر چه در راه خدا بدهیم و هر چه در راه قرآن بدهیم فخر ماست، افتخار ماست، راه حق است. بگذار باطلها هر چه میخواهند بگویند...
آیا ملتی که دشمنها را، دشمنهای کشور را، جنایتکارها را، خیانتکارها را از صحنه بیرون رانده است و میخواهد آزادی برای خودش به دست بیاورد، میخواهد استقلال برای خودش به دست بیاورد، این ملت مرتجع است، یا آنهایی که الآن...
من بار دیگر از شما جوانها، از پیرمردهایی که تحمل این زحمت را آن طوری که آقا میگویند کشیدند، از کسانی که بچه هستند و در این راه تحمل زحمت کردند، از کسانی که معلول هستند و تحمل زحمت کردند و از کسانی که به وسیله شما برای ما پیغام فرستادند، از همه شما تشکر میکنم و به همه شما دعا میکنم. و خدمتگزار همه شما هستم. و امیدوارم که شماها سعادتمند باشید و سعادت دنیا و آخرت نصیب شما باشد.» (صحیفه امام، ج11، ص: 511 ـ 513)
ـ حکم انتصاب آقای محمدصادق حائری شیرازی به سمت امامت جمعه شیراز (1360)
«جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد صادق (محیی الدین) حائری شیرازی- دامت افاضاته
پیرو درخواست اهالی محترم شیراز، جنابعالی را به سِمت امام جمعه شیراز منصوب مینمایم که ان شاء اللَّه تعالی ضمن انجام این فریضه بزرگ مردم را به وظایف دیگری که در رابطه با اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند، آشنا سازید.
امید است اهالی محترم عموماً و حضرات علمای اعلام خصوصاً و نهادهای انقلابی فرصت را مغتنم شمرده، همکاریهای لازمه را در انجام هر چه باشکوهتر نماز وحدتآفرین جمعه با جنابعالی داشته باشند. موفقیت همگان را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج15، ص: 461)
ـ حکم به میرحسین موسوی، نخستوزیر؛ عفو زندانیان و محکومین مواد مخدر به نحو مشروط (1367)
[بسمه تعالی ... با سلام و درود. احتراماً، با عرض معذرت از تصدیع اوقات شریف و آرزوی سلامتی و دوام عمر با برکت حضرت مستطاب عالی به استحضار میرساند که با تصویب قانون مبارزه با مواد مخدر توسط مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام امید علاقهمندان به انقلاب و کشور در حل این مشکل بزرگ و خانمانسوز بشدت افزایش یافته و امید میرود که با هماهنگی و همدلی سازمانهای مسئول قضایی و اجرایی و خواست همگانی و ملی یک تجربه موفق در مبارزه با ناهنجاریهای اجتماعی و توطئههای تحمیلی استکبار به دست آید. بر اساس ماده 33 آن گونه که قانون پیشبینی کرده، در نظر است که کلیه عملیات قضایی و اجرایی و تشدید و تخفیف مراحل مبارزه از جهت تبلیغ و مبارزه انتظامی و برخورد قضایی و درمان معتادین توسط سازمانهای ذی ربط و با نظر ستاد به طور هماهنگ انجام شود و بر اساس نظریه کارشناسان چنانچه برخورد با مجرمین و متخلفین از مراحل دستگیری تا تحمل مجازات، طبق یک الگوی هماهنگ و با رعایت جوانب سیاسی- اجتماعی آن انجام شود در پیشگیری از جرم در جامعه و ندامت و انصراف دیگران مؤثر است؛ لذا ستاد مبارزه با مواد مخدر از محضر مبارک حضرت عالی استدعا دارد چنانچه صلاح بدانند موضوع عفو زندانیان و محکومین مواد مخدر، اعم از معتاد و غیر آن با نظر و هماهنگی این ستاد صورت گیرد. در صورت صدور اجازه مبارک، شیوه اجرایی آن تقدیم حضور خواهد شد. 10/ 10/ 67
میر حسین موسوی- نخست وزیر و رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر].
بسمه تعالی
با پیشنهاد عفو زندانیان و محکومین مواد مخدر، با تصویب ستاد مبارزه با مواد مخدر موافقت میشود.» (صحیفه امام، ج21، ص: 219)