امروز با امام: هفتم دی
ـ نامه به فرزند (سید احمد خمینی) توصیه بر جدیت در تحصیل و تهذیب اخلاق (1349)
«بسمه تعالی
احمد عزیزم
مرقوم شما به وسیله آقای علی واصل شد. سلامت شماها را خواهانم. راجع به مطلبی که مرقوم شده بود، باید بگویم: «یک پول جگرک سفره قلمکار نمیخواد» [ضربالمثل ایرانی؛ به معنای اینکه چیز کماهمیت تشریفات نیاز ندارد] من اکنون نفسهای آخر عمر را میکشم، و آنچه گرفتاری دارم کافی است و میل ندارم بیشتر کنم. زیادی کار بکلی وضع زندگانی را مختل کرده است. امید است ان شاءاللَّه خداوند تعالی وسیله فراهم فرماید که بتوانم برای آخر عمر فکری بکنم. فکرهای شما- بحمداللَّه تعالی- جوان و سرشار از امید است و با فکر خسته و فرسوده من جور در نمیآید. آنچه از شما میخواهم آن است که با جدیت مشغول درس و بحث، و به هیچ وجه غفلت ننمایید؛ و در خلال تحصیل به تهذیب اخلاق و تحکیم مبانی دیانت مقدسه کوشا باشید. تا بخواهید برای من فکر تشریفات و مشاورین و اصحاب باشید، من رفتهام. از قراری که از تهران نوشتهاند معلوم نیست بتوانند به شهریه ادامه دهند؛ من هم حدس میزدم. لکن آقایان چون درست اطلاع ندارند پشت هم مینویسند که زیاد کن، زیاد کن...» پدرت (صحیفه امام، ج2، ص: 317)
ـ گفتگو با ریچارد کاتم از آمریکا در مورد مسائل ایران (1357)
امام خمینی در دیدار و گفتگو با ریچارد کاتم، استاد علوم سیاسی دانشگاه پیترزبورگ ایالت پنسیلوانیای امریکا، از ویژگیهای نهضت اسلامی مردم ایران، جنایات رژیم شاه و پشتیبانی امریکا از وی سخن گفت. ازجمله:
«اوضاع ایران در این پانزده ساله- خصوصاً از یک سال قبل به این طرف- بسیار تغییر کرده است. همچنین که شما متوجه شدهاید که علما و دولتها از قدرت ملی، بیخبر بودهاند، ما هم، و همین طور علمای عصر ما و هم شاه و هم دولت شاه از قدرت ملی- اسلامی موجود بکلی بیخبر بودهاند؛ و نمیدانستیم همچون قدرتی ممکن است که نهضت کند و نهضتی که در تمام اقشار گسترش پیدا کند؛ یعنی نفوذی از قصبات دوردست تا مرکز، و در نیروهای آدمی، از جوانها تا پیرها، حتی بچهها، زنان، دختران، این طور گسترش داشتن، هیچ در تخیل ماها نمیآمد؛ شاید گمان میکردیم این قدرت شاه که هم نظامی است و هم ابرقدرتها: امریکا، شوروی و چین دنبال آن هستند و دست دارند [تزلزل ناپذیر است]؛ در ذهن ما نبود که تزلزلی در قدرت به وجود آوریم. دیدیم که در یک سال اخیر چنین تزلزلی آمد؛ که پایههای قدرتش یکی بعد از دیگری ریخته است؛ همه چیز را از دست داده است؛ و با تمام پشتیبانیهایی که خصوصاً کارتر از او کرده است، اثری، این پشتیبانیها در ملت نگذاشته است؛ اعتنا نکرده است؛ نه به حکومت نظامی، نه به دولت نظامی شاه و نه هراسی دارد از تهدیدات کارتر و امثال او...
حالا که به ایران میروید، در سرتاسر ایران مطالعه کنید. در تظاهرات و در خواستههای این تظاهرات که اظهار میشوند، شعارها و مطالبی که به صورت شعارهای ملی درآمده است و در تمامی ایران، در هر کجا...
پس از ختم مذاکرات، امام مجدداً کاتم را تشویق کرد که مطالعات خود را در مورد جنبش اسلامی ایران ادامه دهد و حقایق را منتشر سازد.» (صحیفه امام، ج5، ص: 286ـ 290)
ـ مصاحبه با کرککروفت از آمریکا درباره اسلام (1357)
امام خمینی در دومین مصاحبۀ امروز که بازم با یک آمریکایی (آقای «کرککروفت» (استاد دانشگاه «روتکرز» امریکا ) بود، دربارۀ دیدگاه اسلام در مورد مسائل مختلف انقلاب سخن گفته و به پرسشها پاسخ دادند. ازجمله:
[آیا حکومت اسلامی، مالکیت عمومی یا خصوصیِ ما یملک را قائل خواهد بود؟ مالکیت مردم و اداره زمینها و صنایع را به وسیله آنان محترم خواهد شمرد؟ نقش حکومت در موارد فوق چه خواهد بود؟ آیا فرمان ملی کردن موارد فوق را خواهد داد؟ روابطی که دولت اسلامی در رابطه با مالکیت مردم خواهد داشت چه خواهد بود؟ این روابط چگونه تنظیم و اداره میشود؟]
- مالکیت بدان صورت که در امریکا مطرح است اصولًا در اسلام وجود ندارد. اسلام مالکیت را قبول دارد، ولی قوانینی در اسلام هست که مالکیت را تعدیل کند. اگر به قوانین اسلام عمل شود هیچ کس دارای زمینهای بزرگ نمیشود. مالکیت در اسلام به صورتی است که تقریباً همه در یک سطح قرار میگیرند و وقتی این چنین باشد چرا پای دولت را به میان کشیم و زمینها و صنایع را به دست مردم نسپاریم. در مورد ملی کردن، وضع در ایران به صورتی بوده است که حقوق کارگران و رعایا را سرمایه داران بزرگ و مالکین بزرگ بردهاند و امروز هم دارند میبرند. بدین جهت آنان مالک کارخانهها و زمینهای خود نیستند. ما همه آنان را پای میز محاکمه میکشیم و ما یملک و سرمایه آنان را مورد بررسی قرار میدهیم و حقوق حقه مردم محروم را که عمری است مالکین بزرگ و سرمایه داران بزرگ خوردهاند به محرومین بازپس میدهیم. و در این صورت است که نه اختیار را از آنان سلب کردهایم و نه کسی حق دیگران را میتواند بخورد و نه کسی زندگیاش با اشکال کمبود مالی مواجه خواهد شد.
[رفتار شما با اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی چگونه خواهد بود؟ اقلیتهایی مثل مسلمانان سنی، صوفیها، آشوریان، مسیحیان، ارمنیان، یهودیان و بهاییان. آیا در تحت حکومت اسلامی پیشنهادی شما، یک نفر غیر مسلمان مارکسیست- غیر از حزب توده- و یا زنان میتوانند در پستهایی مثل مقامات نظامی یا غیر نظامی خدمت کنند؟]
- اولًا برادران اهل سنت هرگز از اقلیتهای مذهبی نیستند. و ما بارها گفتهایم که رفتارمان با اقلیتهای مذهبی بسیار خوب خواهد بود. اسلام آنها را محترم شمرده است. ما به آنان تمام حقوقشان را میدهیم. آنان حق دارند در مجلس وکیل داشته باشند و آزادند به فعالیتهای سیاسی- اجتماعی بپردازند و آزادانه امور مذهبی خود را انجام دهند. آنان ایرانی هستند و مثل سایر ایرانیان در زیر چتر حکومت اسلامی زندگی با امنیت کامل خواهند داشت. در امور نظامی مثل سایر امور، زنان میتوانند کارهایی را به عهده بگیرند و در صدر اسلام زنان در جبهه بودهاند و آنچه که مربوط به مجروحین بوده است به عهده آنان گذاشته میشده است...» (صحیفه امام، ج5، ص: 291)
ـ سومین مصاحبۀ امروز با خبرنگار فرانسوی (1357)
امام خمینی در سومین مصاحبه با روزنامه جمعه، شنبه، یکشنبۀ فرانسه درباره زندگی خصوصی خود مصاحبه کرده و در بخشی از آن فرمود:
[ممکن است درباره زندگی خصوصی خود از سال 63 به بعد توضیحی بدهید؟]
جواب: زندگی خصوصی من مثل زندگی خصوصی همه مردم عادی است. من طلبهای هستم مثل سایر طلبهها.
[سالهای عمر خود را که دور از ایران بودید چگونه گذراندید؟]
- مدتی در ترکیه تبعید بودم- حدود یک سال- و بعد به نجف تبعید شدم و چهارده سال در عراق بودم و فعلًا هم آمدهام اینجا. در این مدت علاوه بر تدریس مسائل مذهبی، هر چند گاهی مردم را از جنایات شاه به وسیله پیام و با سخنرانی آگاه میکردم. من در این مدت یک لحظه ساکت نبودهام.
[چگونه فرانسه را به عنوان محل اقامت خود برگزیدید، و چگونه این محل (خانه) خاص را برای اقامت برگزیدید؟]
- اول قصد داشتم از راه کویت به سوریه بروم. دولت با اینکه ویزا داشتم راهم نداد و گفت احساس خطر میکند. حتی اجازه عبور تا فرودگاه را برای خود خطرناک خواند. به همین جهت آمدم در کشوری که این چنین نباشد. و اگر بتوانم در کشوری اسلامی به فعالیتهای الهی خود ادامه دهم خواهم رفت. آمدن ما به اینجا علت خاصی ندارد.
[شرایط دولت فرانسه برای اقامت شما در این کشور چه بود؟]
- دولت فرانسه هیچگونه شرطی برای ماندن من نکرده است و من زیر بار هیچ شرطی که به ضرر ملت ایران باشد نمیروم. بله، در اوایل آنان از مصاحبات من جلوگیری کردند که آن هم رفع شد.
[برنامه روزانه زندگی شما چیست و چگونه است؟]
- بیشتر از شانزده ساعت کار میکنم. در اینجا نوع کارم با نجف فرق کرده است. مصاحبات، مذاکرات و گاهی سخنرانی، خواندن گزارشاتی که توسط عدهای تهیه میشود، بررسی نامهها و تلگرافاتی که میرسد و گاهی جواب به آنها، کار روزانهام را تقریباً تشکیل میدهد.
[پیامهای خود را چگونه به ایران میفرستید؟]
- فعلًا توسط تلفن و اشخاص.
[این پیامها چگونه به دست خبرنگاران میرسد؟]
- اوضاع ایران به صورتی است که نه تنها نظر خبرنگاران را جلب کرده، بلکه نظر مردم عادی را هم در همه جا جلب کرده است. چطور میشود که خبرنگاری مسائل ایران را دنبال کند و به اعلامیهها دسترسی پیدا نکرده باشد!؟.
[آیا به همه نامههای خود هر روز پاسخ میدهید؟]
- اگر لازم باشد جواب میدهم.
[آیا شما تماسهایی با مردم شهر نوفل لوشاتو دارید که بدانید در این شهر کوچک چه میگذرد؟]
- بعضی از آنان به اینجا آمدهاند.
[آیا فکر میکنید که هر گز دوباره به ایران برگردید؟]
- من هرگاه صلاح دانستم به ایران برمیگردم. برای من مکان مطرح نیست. آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد آنجا خواهم بود. (صحیفه امام، ج5، ص: 300)
ـ پیام به ملت ایران؛ بسیج عمومی برای مبارزه با بیسوادی (1358)
«وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ[1] ملت شریف ایران، شما میدانید که در رژیم گذشته آنچه بر ملت مبارز ایران سایه افکنده بود، علاوه بر دیکتاتوری و ظلم، تبلیغات بیمحتوا و هیچ را همه چیز جلوه دادن بود. ملتی که در همه ابعاد از حوایج اولیه محروم بود وانمود میشد که در اوج ترقی است. از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست آموزش برای همگان است. مع الأسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم؛ و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند، چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی میکند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم. و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خستهکننده، برای مبارزه با بیسوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا ان شاء اللَّه در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر، لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزند، و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپاخیزد و از قرطاسبازی[2] و تشریفات اداری بپرهیزد. برادران و خواهران ایمانی، برای رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بُن بر کنید. تعلیم و تعلم، عبادتی است که خداوند تبارک و تعالی ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد بدهند و منتظر اقدامات دولت نباشند، و در منازل شخصی، اعضای بیسواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سرپیچی نکنند. من از ملت عزیز امید دارم که با همت والای خود، بدون فوت وقت، ایران را به صورت مدرسهای درآورند، و در هر شب و روز و در اوقات بیکاری یکی- دو ساعت را صرف این عمل شریف نمایند.
بپاخیزید که خداوند متعال با شماست. از خداوند تعالی سعادت و سلامت و رفاه ملت شریف را خواستارم.» (صحیفه امام، ج11، ص: 446 ـ 447)
ـ بیانات خطاب به حامد الگار متفکر مسلمان امریکایی؛ اهداف حکومت در اسلام (1358)
«تفاوت بزرگی که بین همه رژیمهای دنیا، به هر قِسمی که میخواهد باشد، تمام رژیمهای بشری با هر فرمی که میخواهد باشد و آن رژیمی که الهی است و تابع قوانین الهی است، تفاوت بزرگ این است که تمام رژیمها، آنی که دیگر عدل و داد و خوب است فقط در حدود طبیعت است. شما شاید در هیچ رژیمی پیدا نکنید که حکومت دنبال این باشد که تهذیب نفس مردم را بکند، کاری به آن نداشتند. حکومت دنبال این بوده است که بینظمی نشود. یک کسی در خانه خودش هر کاری بکند تعرضی به آن ندارد...
همه اموری که در نظر این حکومتها مقصد است، در نظر انبیا راه است. تمام دنیا در نظر انبیا خودش یک مقصود نیست. خودش یک محراب و مقصد نیست. خودش یک راه است که از این راه باید برسند به مرتبهای که آن مرتبه، مرتبه عالی انسانی است که اگر یک موجودی، یک انسانی این مرتبه عالی انسانی را به آن رسید، این سعادت دارد و سعادتش محصور به این عالم نیست. در همین عالم هم سعادت دارد اما محصور نیست...
اسلام که همه جهات، همه بُعدهای انسان را در نظر گرفته است و برای همه بعدها طرح دارد، قانون دارد، منحصر به غیب تنها نیست. منحصر به شهادت تنها نیست.
همان طوری که خود انسان منحصر به یک بعد خاصی نیست. اسلام هم آمده است این انسان را درستش کند و بسازد و همه بعدهایش را، نه یک بعد فقط. نه همان بعد روحانی تنها، که غفلت کند از این جهات طبیعت، و نه فقط بعد طبیعت که اکتفا به این کند از آن...
اسلام دین سیاست است اصلش. اسلام را شما مطالعه دارید در آن. اسلام یک دینی است که احکام عبادیاش هم سیاسی است. این جمعه، این خطبههای جمعه، آن عید، آن خطبههای عید، این جماعت، اجتماع، این مکه، این مشعر، این منی، این عرفات، همهاش یک مسائل سیاسی است. با اینکه عبادت است، در عبادتش هم سیاست است.
سیاستش هم عبادت است. اینها جدا میکردند اسلام را و دین را از سیاست. میگفتند که امپراتور سر جای امپراتوری است، آخوند هم برود در مسجد. آخوند چه کار دارد به اینکه رضا خان مردم را [غارت] میکند و [اذیت] میکند. آخوند برود نمازش را بخواند و برود. آخوند چه کار دارد که نفت را دارند میبرند. آخوند چه کار دارد که قراردادهای کمرشکن برای یک مملکتی حاصل میشود. آخوند برود عبایش را سرش بکشد. تو مسجد نمازش را بخواند. هر چه هم دلش میخواهد دعا بخواند. کی با او مخالف است؟...» (صحیفه امام، ج11، ص: 448 ـ 466)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل شهربانی یزد؛ برداشتهای غلط از «جامعه توحیدی» (1358)
«امروز تمام قوای انتظامی، اینها همه در خدمت اسلام هستند. یکوقت بود که شهربانی و همین طور سایر گروههای انتظامی در خدمت طاغوت بودند و تکلیف آن روز یک طور بود و تکلیف امروز سنگین است. امروز که شما شهربانی جمهوری اسلامی هستید، یعنی پرسنل شهربانی اسلام، یعنی شهربانی امام زمان، آن کاری که لشکر امام زمان باید بکند، با آن کاری که لشکر طاغوت میکرد فرق دارد، همان طوری که خود امام زمان با طاغوت فرق داشت. آن حکومت جور بود و این حکومت عدل، آن حکومت طاغوت بود و این حکومت خدا...» (صحیفه امام، ج11، ص: 467 ـ 475)
ـ سخنرانی در جمع پاسداران؛ هوشیاری ملی- خطر وابستگی اقتصادی (1358)
«... باید بنای بر این بگذارند که مستقل باشند در اقتصاد. وقتی یک ملتی بنای بر یک چیز گذاشت یعنی، همه آنها عازم شدند که ما دیگر بعد از این از دیگران چیزی نخریم، خودشان ایجاد میکنند، خودشان ارزاق خودشان را ایجاد میکنند.
و من امیدوارم که همهتان موفق و مؤید باشید. و این قدرت ایمانی و قوه اجتماعی باقی باشد و همه با سلامت و سعادت باشید.» (صحیفه امام، ج11، ص: 476 ـ 478)
ـ سخنرانی در جمع دانشجویان تربیت معلم اهواز؛ اتحاد در برابر توطئهها (1358)
«من به شما جوانها با این روحیه که دارید نوید پیروزی میدهم. برادرها، ما امروز با یک قدرت بزرگ شیطانی مقابل هستیم، و شما در مقابل، صفهایتان را فشرده کنید. شما در یک مرکزی هستید که دارایی شما را از زیر پایتان بردند، و خودتان و برادرهایتان گرسنه روی گنجهایتان نشستید گرسنگی خوردید. اینهایی که طمع به این گنجهایی که زیر پای شماست دارند، به این زودی دست بردار نیستند؛ باید بیدار بشوید و بیدار بشویم و همه ملت بیدار بشوند، باید اختلافات را کنار بگذارید، باید ایرادها را کنار بگذارید؛ امروز روز اختلاف نیست، امروز روز ایراد نیست، امروز روزی نیست که ما بنشینیم و غیر از مقابله با دشمنهای بزرگ فکر دیگر بکنیم. همه افکارتان را متوجه کنید به اینکه با این دشمن چطور باید درگیری کرد. تمام اراده هاتان را مصمم کنید که با این دشمن مقابله کنید...» (صحیفه امام، ج11، ص: 479 ـ 480)
ـ سخنرانی در جمع خانواده شهدا و اقشار مختلف مردم؛ امتحانات الهی (1359)
«انسان در این دنیا، هر انسانی که باشد از انسانهای بزرگ- مثل انبیا و اولیا- تا هر جا که برسد، مورد امتحان است. امتحان ملازم با وجود انسان است و هیچ انسانی بدون امتحان نخواهد در این عالم زیست کند. گاهی امتحان به خوف، به جوع، به نقص در اموال و انْفُس، به نقص در ثمرات و امثال اینهاست، که الآن در مراکزی که جنگزده است بسیاری از اینها تحقق دارد. و این یک امتحانی است که از شما آقایان که در دزفول و در اهواز و سوسنگرد و سایر محالّی که مورد تعدی کفار شده است واقع شدهاید. این یک امتحانی است الهی برای آزمایش ما و شما. گاهی امنیت مورد آزمایش است. انسان را گاهی به ناامنی و خوف امتحان میکنند و گاهی به امنیت و اطمینان، گاهی به نقص در ثمرات و انفس. جوانها را از انسان میگیرند، برادرها را میگیرند، و بچهها و زنها را به این راه امتحان میکنند. و گاهی به زیاد کردن ثمرات، زیاد کردن اموال، توسعه دادن و امنیت اعطا کردن امتحان میکند. بشر در امتحان واقع است. با ادعای اینکه من مؤمن هستم رها نمیشود. پیغمبرهای بزرگ امتحان شدند...
جوانهای ما از خدا هستند و در راه خدا فداکاری کردند و به خدا مراجعت میکنند. انسان اگر هر چه دارد بفهمد که از خداست، اگر زندگی دارد خدا به او داده است، و اگر اولاد دارد خدا به او اعطا کرده است، و اگر ثروت دارد خدا به او اعطا کرده است، و همه چیز را خدای تبارک و تعالی عطا فرموده است، اگر دل انسان به این معنا ایمان بیاورد و اطمینان به این معنا داشته باشد...
باید امتحان بشویم. مجرّد دعوای اینکه من خداخواه هستم، من آزادیخواه هستم، من حقوق بشر را مراعات میکنم، من اگر به ریاست جمهوری، به حکومت، به نخستوزیری، به رئیس مثلًا قبیله، به ریاست عشایر برسم با مردم رفتار خوب میکنم و مردم را به آزادی و رفاه دعوت میکنم و خودم هم همین طور هستم، مجرد دعوا پذیرفته نیست. وقتی که داده شد آن منصب به آن شخص، رسید به آن منصب، آن وقت است که مطالعه در حال او باید کرد که آیا مثل کارتر هست یا مثل علی بن ابی طالب...
در حال خودمان مطالعه کنیم، وقتی که خلوت هست خودمان را آزمایش کنیم که ما اگر به مقام رسیدیم آیا همان طوری که صدام میکند، ما هم همان طور خواهیم کرد، یا شبیه به او؟ یا ما شبیه به خلیفه رسول اللَّه عمل میکنیم؟
حکومت کردن بر یک جامعهای، بزرگترین آزمایشی است که خدای تبارک و تعالی از بشر میکند. حکومت کردن اگر حکومت کردن اسمش باشد، باصطلاح حکومت کردن بر یک همچو جامعهای که خون خودش را در راه اسلام و در راه کشور اسلامی دارد میدهد، و جوانان برومندش را دارد فدا میکند؛ از کارهای بسیار مشکل و از امتحانات بسیار مشکل است. ای رؤسا! شماها در معرض امتحان درآمدهاید، و اعمال شما دقیقاً تحت نظر خدای تبارک و تعالی است. توجه بکنید به این ملتی که به این طور همراهی با شما میکند. ای پاسداران! ای ارتشیان! ای ژاندارمری! وای سایر قوای مسلّح نظامی و انتظامی! وای رؤسای هر جا که هستید، هر قبیله که هستید وای همه استاندارهای سرتاسر کشور! در معرض امتحان هستید. مبادا با خون اینها برای خودتان بخواهید مقامی درست کنید. خدا نکند که شماها بخواهید دیگران، خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود. خدا نکند که یک همچو حیوانی در باطن شما باشد و...» (صحیفه امام، ج13، ص: 454 ـ 461)
ـ پیام به فرهنگیان و دانشجویان مراکز تربیت معلم؛ هجوم دشمن به فرهنگ کشور (1360)
«جهانخواران برای به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارد. زیرا با تربیت غربی یا شرقی معلم و استاد است که دبستانها و دبیرستانها محلهایی میشوند مجهز برای تربیت غربی یا شرقی جوانهایی که دولتمردان و دست اندر کاران آتیه کشورهایند. و با این گونه تربیت است که جوانان با گرایش به یکی از دو قطب قدرت، راه را برای مستکبرین جهان در به دام کشیدن کشورهای مستضعف به صورتی شایسته و بدون زحمت و دستیازی به سلاحهای نظامی زنگزده باز مینمایند...» (صحیفه امام، ج15، ص: 446 ـ 447)
ـ سخنرانی در اقشار مختلف مردم؛ تشریک مساعی همه در پیشبرد مقاصد (1360)
«هیچ کاری در این کشور نمیشود به خوبی انجام بگیرد، الّا با تشریک مساعی. اگر بخواهد ملت ایران بنشیند تا دولت کاری را انجام بدهد، این امری است که نخواهد شد و اگر دولت بنشیند که ملت کاری را انجام بدهد، آن هم نخواهد شد. امروز ملت و دولتی در کار نیست، همه ملتند و همه دولت. عمده، احساس وظیفه است که ما احساس کنیم که در هر امری از امور که برای اصلاح این کشور عزیز است موظف هستیم به اینکه کمک کنیم...
خدای تبارک و تعالی که میفرماید: «کسانی که نصرت مرا بکنند آنها را نصرت میکنم»[3]، میداند که ما و ملت ما نصرت دین او را میخواهیم و پیاده شدن احکام اسلام را میخواهیم و از اول نهضت همه همّ و غم ملت ما بر این بوده است که جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی تحقق پیدا بکند. شهدا همه در راه این مقصد از صحنه ظاهری خارج شدند و دوستان عزیز ارتشی و سپاه پاسداران و سایر قشرهای مسلح و غیر مسلح، آنها همه دنبال همین مقصد هستند. وقتی که همه ما و همه شما و همه ملت دنبال نصرت احکام اسلام و نصرت خدای تبارک و تعالی هستیم خدای تبارک و تعالی نصرت میکند ما را...
اساس پیشرفت شما ملت عزیز، تعهد به اسلام و وحدت کلمه است. تعهد به اسلام بدون اینکه با هم اجتماع نکنید در مسائل، بیفایده است. اجتماع در مسائل، بدون تعهد به اسلام، مضر است. این دو مطلب باید همیشه نصب العین باشد که تعهد به اسلام و وحدت کلمه و اینکه کشور را همه از خودتان بدانید، دولت را از خودتان بدانید، مجلس را از خودتان بدانید، ادارات را از خودتان بدانید، ارتش را و سپاه پاسداران را و بسیج را و قوای نظامی و انتظامی را از خودتان بدانید و همه با هم به یک جهت حرکت کنید و آن جهت تعالی افکار و جهت تعالی همه جهات کشور. کشور را اگر بخواهید از دست ابرقدرتها تا آخر نجات بدهید، باید تعهد خودتان را به اسلام هر روز محکمتر کنید و کوشش خودتان را برای وحدت همه قشرها فعالتر کنید...» (صحیفه امام، ج15، ص: 448 ـ 453)
ـ سخنرانی در جمع اعضای «ستاد پیگیری فرمان 8 مادهای»؛ برخورد با قضات متخلف (1361)
من باید به آقایان عرض کنم که شما در این کاری که دارید انجام میدهید که رسیدگی به امر متخلفین است، چه در سطح دادستانها و قضات و اینها و چه در سطح ادارات و وزارتخانهها و اینها، یک امری است که الزام شرعی الآن دارد و با کمال جدیت و قاطعیت این باید عمل بشود. و ما نمیتوانیم ببینیم که یک کشوری ادعای این بکند که ما جمهوری اسلامی هستیم و قاضی که آن قدر در شرع [به] او اهتمام شده است، آن وقت قاضی، یک شهر را به آتش بکشد و سکوت بکنیم. یا فرض کنید یک دادستانی در یک جایی کارهای خلاف شرع بیّن کرده است، باز هم باید ما بنشینیم و سکوت بکنیم. از حالا به بعد اصلًا سکوت معنا ندارد. باید آقایان به طور جدی محکمهای تشکیل بدهند برای رسیدگی به امر متخلفین، قضات متخلف و کسان دیگری که در هر جا هستند و متخلفاند و متخلفین را بعد از اینکه معلوم شد که این آدم تخلف کرده و خلاف کرده است، باید آنهایی که مسئول هستند فوراً و غایت الامر در ظرف سه روز به جای آنها کسی را بگذارند. و اگر آنها هم مسامحهای در این امر کردند بیعذر، بخواهند این کار را نکنند، خود شما خود آقایانی که، این هیأتی که برای این رسیدگی است و مجاز هستند که تعیین کنند، مستقلًا خودشان تعیین کنند و مسامحه در هیچ امری ابداً نباید بشود. چنانچه از آن طرف هم باید با کمال توجه به اطراف قضیه که کسی یک وقت خدای نخواسته مظلوم واقع نشود. لکن ما باید این بارِ ظلم را که الآن در سر تا سر کشور گاهی میشود به اشخاص، این بار را دیگر باید سبک کنیم و از بین ببریم و من الآن اعلام میکنم چنانچه اشخاص به واسطه اغراض فاسده بخواهند جوسازی کنند و بخواهند تلفن از این طرف و آن طرف بکنند و این مطلب معلوم بشود [که] خود آنها بر خلاف موازین شرعی و مقابل اسلام میخواهند کار بکنند، و من به ملت اعلام میکنم که هر کس که این کار را کرد، با او معامله فسق بکنند...» (صحیفه امام، ج17، ص: 195 ـ 197)
ـ پیام به ملت ایران؛ لزوم کمکرسانی به سیلزدگان (1365)
«خدمت ملت شریف و مقاوم ایران و حضرات حجج اسلام و ائمه محترم جمعه و جماعات و روحانیون و مسئولین ارجمند جمهوری اسلامی ایران
ضمن تشکر از کمکهای بیدریغ و ایثارگریهای بیشائبه برادران و خواهران ایمانی و روحانیون معظم و دولت خدمتگزار و مسئولین متعهد در امر کمکرسانی به هموطنان سیلزده و سپاسگزاری از اعلام آمادگیهای عموم حضرات محترم، از آنجا که مسئله مهم و مشکل اساسی این عزیزان در وضع کنونی بازسازی خانههای ویران شده و تجدید بنای منازل آنان میباشد، لازم است هر چه زودتر برای انجام این امر مهم اقدام مقتضی و سریع صورت گیرد.
و از آنجایی که بعضی از روحانیون محترم و مردم شریف اقدام به این امر کردهاند، و نیز از آنجا که «بنیاد مسکن انقلاب اسلامی» مورد تأیید این جانب میباشد، و با تجربه و سابقه و تخصصی که در این کار دارد و آمادگی کامل خود را نیز برای انجام این کار بزرگ اعلام نموده است، امیدوارم با هماهنگی کامل میان تمام آنهایی که برای انجام این امر مهم کمر همت بستهاند، از هدر رفتن نیروها جلوگیری شود، تا به یاری خدای تعالی هر چه زودتر این وظیفه بزرگ اسلامی و انسانی انجام پذیرد. و از نماینده محترم خود در «بنیاد مسکن»، جناب حجت الاسلام آقای رسولی،[4] میخواهم گزارش کارها را به این جانب بدهند. موفقیت همگان را از پروردگار متعال مسألت مینمایم.» (صحیفه امام، ج20، ص: 176 ـ 177)
ـ حکم انتصاب آقای غلامحسین جمی به سمت امامت جمعه و نماینده در آبادان (1367)
«الحمد للَّه رب العالمین، و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.
و بعد، جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ غلام حسین جمی- دامت افاضاته- از طرف این جانب مجازند در تصدی امور حسبیّه و اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکوات و کفّارات و مظالم عباد و صرف آنها در مصارف مقرره شرعیه؛ و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف سهم مبارک امام- علیه السلام- در مصارف خود و صرف نصف از سهم مبارک امام- علیه السلام- ما زاد را در ترویج شریعت مقدسه و نصف سهم سادات را مجازند به سادات مستحق بپردازند و ما بقی را ارسال دارند؛ و همچنین مجازند در مورد دستگردان و امهال و سایر امور شرعیه از طرف این جانب.
چنانچه جناب ایشان- ایّده اللَّه تعالی- از طرف این جانب منصوب هستند به نمایندگی و امامت جمعه شهر آبادان و برگزاری این نماز دشمنشکن، و بر مؤمنین محل و اهالی محترم آن منطقه است که وجود ایشان را مغتنم دانسته، و همکاریهای لازمه را در حفظ وحدت مسلمین و انجام وظایف محوله با ایشان بنمایند. و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج21، ص: 216)
[1] - بخشی از آیه 1 سوره قلم:« قسم به قلم و آنچه مینگارد»
[2] - قرطاس به معنای کاغذ و قرطاس بازی، یعنی کاغذبازی و معنای مجازی آن، معطل کردن مردم در ادارات است.
[3] - سوره محمد( ص)، آیه 7.
[4] - آقای سید هاشم رسولی محلاتی، عضو دفتر امام خمینی و نماینده امام در بنیاد مسکن