امروز با امام: بیست وسوم آذر


ـ نامه تشکر به علما و طلاب حوزه علمیه اصفهان؛ ورود به نجف (1344)

ـ نامه تشکر به علما و روحانیون شیرازی حوزه علمیه قم؛ ورود به نجف (1344)

ـ نامه تشکر امام خمینی از آیت الله محمد صدوقی (1356)

ـ نامه پیام تشکر به جهت هم دردی دوستان به مناسبت شهادت سید مصطفی خمینی (1356)

ـ پیام به علما؛ آمادگی حوزه‏های علمیه برای پذیرش مسئولیت (1356)

ـ پیام به ملت ایران دربارۀ راهپیمایی باشکوه تاسوعا و عاشورای (1357)

ـ مصاحبه با نشریه «اونیتا»ی ایتالیا درباره اسلام و مدرنیزه کردن ایران (1357)

ـ نامه به آیت الله جعفر صبوری و اجازه صرف وجوهات (1357)

ـ حکم به آقای عبدالرحیم ربانی (رسیدگی به مشکلات مناطق عشایری فارس (1358)

ـ سخنرانی در جمع کارکنان کمیته‏های امداد مرکز؛ خطر مثلث تزویر و ریا (1358)

ـ بیانات در جمع مدیر کل و کارمندان کادر برگزاری انتخابات؛ آزادی در انتخابات (1358)

ـ تلگراف تسلیت به آیت الله گلپایگانی؛ درگذشت خواهر ایشان (1359)

ـ حکم انتصاب آقای سید حسن طاهری خرم‏آبادی به سمت نماینده امام در سپاه (1360)

ـ نامه به آقای علی رازینی؛ موافقت با استفاده از اموال مکشوفه (1367)

کد : 3412 | تاریخ : 23 آذر 1399

امروز با امام؛ بیست‌وسوم آذر


ـ نامه تشکر به علما و طلاب حوزه علمیه اصفهان؛ ورود به نجف (1344)

«خدمت ذی شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام حوزه علمیه مبارکه اصفهان- دامت افاضاتهم- مرقوم محترم آقایان، که در حال تبعید این جانب از ترکیه به عراق مرقوم شده بود، و حاکی از ابراز عواطف کریمه و تأثر از تبعید این جانب بود، موجب تشکر گردید. این تبعیدها و حبسها و زجرها، که برای دفاع از احکام مترقیه اسلام و دفع تسلیط اجانب به بلاد مسلمین و جلوگیری از دستبرد به استقلال و تمامیت ارضی ممالک اسلامی، سیّما مرکز تشیع که مَحَطّ نظر[1] مبارک امام عصر- ارواحنا فداه- است می‏باشد، گوارا و موجب سرافرازی ملت مُسْلم است. حوزه‏های مقدسه علمیه و دانشگاههای قدیم و جدید و طبقه جوان ملتهای بزرگ اسلام باید خودشان را مجهز کنند برای عصرهای تاریکی که پیش‏بینی می‏شود، و اسلام محتاج به دفاع بیشتری است. این دنیا با همه فریبندگی بر ما و شما خواهد گذشت؛ چه بهتر که این عمرهای کوتاه و وقتهای کم، صرف در خدمت به اسلام و مسلمین، و استخلاص ممالک اسلامی از تحت فشار ظلم استعمار و استبداد گردد. شما آقایان محترم با مجاهدات و تجنّب از هواهای باطل، حب دنیا را از دل بیرون نمایید تا شایسته خدمت به احکام نورانی آسمانی گردید. این جانب در هر جا باشم دعاگوی ملل اسلامی و لا سیّما ملت بی‏پناه ایران هستم. و امید واثق دارم که خداوند تعالی با عنایت خاصی که به حوزه‏های دینیه دارد، قطع ید اشرار را بفرماید و ممالک اسلامی را از شرور محفوظ فرماید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» صحیفه امام، ج‏2، ص: 58

ـ نامه تشکر به علما و روحانیون شیرازی حوزه علمیه قم؛ ورود به نجف (1344)

«خدمت ذی شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام شیرازی مقیم قم- دامت افاضاتهم‏

مرقوم محترم آقایان که حاوی عواطف کریمه بود، موجب تشکر گردید. این جانب از زحمات طاقت فرسای طوایف مختلف ملت مسلمان، و خصوص حوزه‏های مقدسه علمیه، بالاخص حضرات آقایان اعلام- أعلی اللَّه کلمتهم- متشکرم. در این عصر که مع الأسف اجانب با سرعت و شدتْ پایگاههای تبلیغی و غیر تبلیغی را در ممالک اسلامی مستقر و محکم می‏نمایند و با تبلیغات ضد انسانی به دست مطبوعات و غیر آن، احکام مترقی اسلام را در انظار بر خلاف واقع معرفی می‏کنند و حوزه‏های علمیه و دینیه را که یگانه پایگاه حفظ عظمت اسلام و استقلال ممالک اسلامی است و تنها سد جلوگیری از تجاوز اجانب است در تحت فشار همه جانبه قرار داده‏اند، وظیفه علمای اعلام و مبلغین عظام و افاضل گرام است که در کمال پایداری و استقامت، از اسلام و حوزه‏های دینی دفاع فرمایند و با تبلیغات خود اسلام را به آن نحو که هست معرفی فرمایند. شما آقایان محترم که در آتیه وظیفه سنگینی به خواست خداوند تعالی خواهید داشت، لازم است خود را مجهز نمایید و برای اعلای کلمه حق مهیای ناملایمات و سختیها شوید تا موجبات سرافرازی ملت مُسْلم و علمای اسلام را فراهم نمایید. از خداوند تعالی توفیق و تأیید کافّه علمای اسلام و حضرات افاضل را خواستار و عظمت اسلام و حوزه‏های مقدسه دینیه را امیدوارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 59)

ـ نامه تشکر امام خمینی از آیت‌الله محمد صدوقی (1356)

«خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقای صدوقی- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل؛ از تفقد جنابعالی تشکر حاصل گردید. سعادت و سلامت جنابعالی را خواستارم. مرقوم سابق را جواب داده‏ام لا بد تا کنون رسیده است راجع به زمینهایی که می‏خواهند بابت سهم مبارک بدهند من اطلاع از وضع ندارم، جنابعالی با آقای اخوی‏[2] مشورت کنید اگر صلاح دیدید عمل کنید. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 284)

ـ نامه پیام تشکر به جهت هم‌دردی دوستان به مناسبت شهادت سید مصطفی خمینی (1356)

«به عرض می‏رساند، مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و حاوی تفقد از اینجانب در این حادثه بود، واصل و موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. امید دعای خیر از جنابعالی دارم. والسلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 628)

[1] - مورد نظر.

[2] - آقای سید مرتضی پسندیده.

ـ پیام به علما؛ آمادگی حوزه‏های علمیه برای پذیرش مسئولیت (1356)

انقلابی که با رهبری و حضور چشم‌گیر روحانیت آغاز شده بود، وظایف آنها را برای ادامه سنگین‌تر می‌کرد. امام خمینی این نکته به خوبی درک کرده و در بیشتر سخنرانی‌ها و پیام‌ها بر آن گوش‌زد می‌کرد. در این پیام نیز بر ضرورت آمادگی حوزه‏های علمیه برای پذیرش مسئولیت‌ها در آینده را خواستار شده و در بخشی آن فرمود:

«مهیا برای خدمت بوده و از بذل هیچ چیز در راه حراست آن مضایقه نفرمایند. این جانب در این تبعیدگاه ثانوی‏ (عراق) چشم امیدم به آتیه طبقه جوان متدین ممالک اسلامی و خصوص محصلین ارجمند حوزه‏های دینی دوخته شده و در تحت قُباب مطهره ائمه اسلام- علیهم الصلاة و السلام- موفقیت آنها را خواستار و عظمت اسلام و مسلمین و حوزه‏های مقدسه را خواهانم.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 60)

 ـ پیام به ملت ایران دربارۀ راهپیمایی باشکوه تاسوعا و عاشورای (1357)

امام خمینی با تأکید بر این‌که راهپیمایی تاسوعا و عاشورا رفراندم غیررسمیِ بودن حکومت شاه‏ بود، فرمودند:

«شاه خود را از سلطنت خیالی مخلوع می‏بیند و ادامه حکومت خود را با رفراندم تاسوعا و عاشورا غیر ممکن می‏داند... اکنون با در نظر گرفتن رفراندم تاسوعا و عاشورا- که غیر رسمی بودن شاه و دولت را به جهانیان ثابت نمود- بر ملت است که به حکم اسلام و قانون، از اطاعت شاه و دولت سرپیچی کنند و...» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 227)

 ـ مصاحبه با نشریه «اونیتا»ی ایتالیا درباره اسلام و مدرنیزه کردن ایران (1357)

«خاندان پهلوی... هر گونه فریاد آزادی‌خواهی و اعتراض به دیکتاتوری را با سرنیزه خاموش کرده‏اند. قتل عام‌های مکرری در این پنجاه سال به دست این دودمان انجام شده است. آزادی به تمام معنی از مردم سلب شده است. هیچ‌گاه مردم حق انتخاب نداشته‏اند. گویندگان و نویسندگان کشته شده‏اند و یا زندانی هستند و یا ممنوع از گفتن و نوشتن. مطبوعات را از نوشتن حقایق محروم کرده‏اند و در یک کلمه، تمامی مبانی بنیادی و دموکراسی را نابود کرده‏اند... حالا من می‏پرسم که با ملتی تا این حد ستمدیده و سلطانی تا این حد دیکتاتور، مدرنیزه کردن کشور چه مفهومی می‏تواند داشته باشد؟...

از تحصیل‌کرده‏های ما، از دانشجو و دکتر و مهندس و سایر متخصصین و روشن‌فکران، زندان‌ها را پر کرده‏اند و از خارج دکتر و مهندس وارد می‏کنند. اینها در منطق شاه و جرایدی که از او پول گرفته‏اند، به معنی نوسازی کشور است و حرف ما که خواستار حکومت اسلامی هستیم که در سایه آن به همه این جنایت‌ها و خیانت‌ها پایان داده می‏شود به معنی یک قدم عقب بودن است؟ نه. این پایان دادن به ارتجاع شاهنشاهی 2500 ساله پوسیده است.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 230ـ 234)

ـ نامه به آیت‌الله جعفر صبوری و اجازه صرف وجوهات (1357)

«پس از اهدای سلام و تحیت، مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و حاوی تفقد از این جانب بود، موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار. امید دعای خیر از جنابعالی برای حسن عاقبت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

هر طور مساعدتی که به اشخاصی که در این قضایا صدمه‏ای خورده‏اند،[1] بابت سهم مبارک، مورد اجازه این جانب است.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 229)

ـ حکم به آقای عبدالرحیم ربانی (رسیدگی به مشکلات مناطق عشایری فارس (1358)

«جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ عبد الرحیم ربانی- دامت افاضاته‏

با توجه به مشکلاتی که در مناطق عشایری فارس وجود دارد، جنابعالی مأموریت دارید جهت بررسی اوضاع و رفع مشکلات به مناطق مزبور بروید و با مشورت و کمک آقایان معتمدین محل و افراد ذی صلاح سعی کافی در این باره نمایید و ساکنین مناطق را به اتحاد و یگانگی و پرهیز از اختلاف و تفرقه دعوت کنید. بدیهی است که مقامات اجرایی نیز به وظیفه خود در پیروی از راهنماییهای آن جناب و همکاریهای لازمه با شما عمل خواهند نمود. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» صحیفه امام، ج‏11، ص: 230

ـ سخنرانی در جمع کارکنان کمیته‏های امداد مرکز؛ خطر مثلث تزویر و ریا (1358)

«خسارات معنوی بیشتر محتاج به امداد است و دیرتر قابل جبران است. جبران خسارات معنوی محتاج به مطالعات است که مطالعه کنند کارشناسهایی که واقعاً دلسوز بر این ملت هستند، نه آنهایی که اظهار دلسوزی می‏کنند. چون امروز این معنا که هر کسی انقلابی خودش را می‏داند، هر کسی ملی خودش را می‏داند و هر کسی دلسوز خودش را برای ملت می‏داند، امروز یک کسب رایجی شده است، جزء کسبهاست این الآن. کاسبها یک وقت در دکان می‏نشینند و اجناس می‏فروشند، یک وقت در جاهای دیگر می‏نشینند و آن حرفهایی را که خودشان می‏دانند، برای استفاده تحویل می‏دهند تا استفاده کنند. امروز وضع این طور شده است. اشخاصی که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوی طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت می‏گویند هستیم. می‏گویند مخالف با رژیم سابق هستیم. اینها اشخاصی هستند که هر روزی نان را به نرخ آن روز می‏خورند.

اگر همین امروز هم مسأله خدای نخواسته برگردد، خواهید دید که همین قلم به دستها...

 همان مسائل سابق، و باز دعاگو و ثناگوی همان رژیم هستند. امروز چون اینجا بیشتر مردم به آن توجه دارند، آنها برای یک کسب اعتبار به اینجا متوجه شده‏اند، ولی قلوبشان اینجا نیست. فردا چنانکه یک ورقی دیگر پیش بیاید، آنها پای آن بیرق سینه می‏زنند. اینها سینه زنند! بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه می‏زنند، لکن به اسلام کار ندارند. بیرق کفر هم باز بلند بشود پایش سینه می‏زنند برای استفاده... به نظرشان فرقی نیست ما بین عَلَم اسلام یا عَلَم کفر. آن کسبش را می‏خواهد بکند. او می‏خواهد اسم بلند کند. او می‏خواهد مردم او را به روشنفکری بشناسند. او می‏خواهد مردم او را به آن چیزهایی که پیش ملت رایج است بشناسند...

یک دسته جوانهایشان را دادند، یک دسته دیگر اموالشان از بین رفته، یک قشر دیگر فریاد زدند، و اینها توی خانه‏ها نشسته بودند. اگر کمک نمی‏کردند، لا اقل کاری نداشتند. تماشا می‏کردند ببینند کی جلو می‏افتد. در خارج نشسته بودند؛ در خارج ایران. در داخل ایران نشسته بودند و نظر دوخته بودند که ببینند کدام طایفه‏ای که با هم دارند جنگ می‏کنند غلبه می‏کنند. هر کدام غلبه کردند بروند زیر علم آنها. حالا مسلمانها غلبه کردند، آمده‏اند زیر بیرق مسلمان‏ها. لکن شیطنتشان را دست برنمی‏دارند. زیر [پرده توطئه می‏کنند] در ظاهر فریاد می‏کنند و اسلام را ترویج می‏کنند و رژیم سابق را «طاغوت» می‏گویند و رژیم فعلی را «جمهوری اسلامی» می‏گویند. لکن در زیر پرده مخالفت می‏کنند با اسلام. مخالفت می‏کنند با جمهوری اسلامی...

مقدس‏نماها، روشنفکر مآبها و منافقان، مثلث تزویر و ریا

آن که ما امروز مبتلای به آن هستیم و آن دسته منافقینی که اظهار اسلام می‏کنند و کمر اسلام را می‏خواهند بشکنند. کار مسلمانها با اینها مشکل است. حل مسئله اینها بسیار مشکل است. این غیر از آنی است که «نصیری» است، که مطلبش معلوم است. و «هویدا» است که مطلبش معلوم است. «هویدا» معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است. و «نصیری» هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود. و گرفتند آنها را و به جزای خودشان رساندند. اما آن آدم مقدس مآبی که تسبیح هم دستش گرفته است و می‏گوید به اسلام هم من خدمت می‏کنم. این مقدس مآب را چه باید بکنیم ...؟ این طایفه منافقین هم که نمی‏شود با آنها کاری کرد. اسلام از صدر، از اولی که اسلام پیدا شده تا حالا، مبتلای به این جمعیت هست. و حل مسأله اینها مشکلتر از هر مسئله‏ای است برای اسلام و مسلمین. اشخاصی که فریاد برای اسلام می‏زنند و می‏زدند. و از ملیت و از اسلامیت و از اینها می‏گفتند. بعد معلوم شد که این آقا که این قدر اسلام مآب است و این قدر ملی است رابطه دارد با امریکا. بعضی از این روشنفکرهای ما این طوری‏اند؛ منافق‏اند. اگر صاف می‏ایستادند، مردانه می‏ایستادند، مثل آن فرض کنید آدمی که می‏ایستد، می‏گوید که من طرفدارم. در بین اینهایی که کشتند، یکیشان ایستاد گفت که نخیر من طرفدار شاه هستم‏[2]. حالا هم طرفدار شاهم. کشتندش. این مردانه ایستاد و مردانه هم مرد. به جهنم هم رفت.

اما آنهایی که الآن ما مبتلا به آنها هستیم که مردانه نمی‏آیند به میدان بگویند که آقا ما اسلام را نمی‏خواهیم. مردانه نمی‏آیند به میدان و بگویند که اسلام برای سابق بوده، حالا دیگر به درد نمی‏خورد! با اینها باید ما چه بکنیم؟...

نمی‏شود یک کسی بگوید من در جمهوری اسلام دارم کار می‏کنم و مع ذلک ربا بخورد. این با اسلام نمی‏سازد. یک کسی در جمهوری اسلامی، پاسبان جمهوری اسلامی ظلم بکند. پاسدار جمهوری اسلامی که باید پاسداری از اسلام بکند، به بندگان خدا ظلم بکند. باید خودتان را بپایید. متوجه باشید. همه قشرها را می‏گویم. باید متوجه باشند که تخطی از احکام اسلام نکنند. توجه به اسلام داشته باشند. و اتکا به اسلام داشته باشند. و امروز که ما با یک قدرت شیطانی مقابل هستیم، و دنیا الآن توجه به اینجا دارد، موج این مخالفت شما با این قدرت بزرگ در همه دنیا الآن رفته است. باید ما از این مبارزه بین اسلام و کفر سرفراز بیرون بیاییم. ما بر فرض اینکه شکست اقتصادی بخوریم، شکست نظامی بخوریم، لکن باید سرفراز بیرون بیاییم. یعنی باید مثل مجاهدین صدر اسلام که می‏رفتند و مجاهده می‏کردند و کشته می‏شدند، ما هم باید همین طور باشیم.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 231 ـ 237)

ـ بیانات در جمع مدیر کل و کارمندان کادر برگزاری انتخابات؛ آزادی در انتخابات (1358)

«در رژیم گذشته مردم نسبت به حکومت و انتخابات و رأی‏گیری بی‏تفاوت بودند، ولی حالا یک بیداری و آگاهی در بین مردم پیش آمد و مردم آزادانه به آن چیزی که مایل‏اند، به اسلام و جمهوری اسلامی رأی داده‏اند. و دیگر هیچ قدرت و حکومتی نمی‏تواند به مردم ما تحمیل کند.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 238)

ـ تلگراف تسلیت به آیت‌الله گلپایگانی؛ درگذشت خواهر ایشان (1359)

«حضرت آیت اللَّه آقای گلپایگانی- دامت برکاته‏

مصیبت وارده‏[3] را به جنابعالی و فامیل محترم تسلیت [گفته‏] سلامت وجود محترم را از خداوند تعالی خواستار است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 405)

ـ حکم انتصاب آقای سید حسن طاهری خرم‏آبادی به سمت نماینده امام در سپاه (1360)

«جناب حجت الاسلام م آقای حاج سید حسن طاهری- دامت افاضاته‏

از آنجا که جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری- دامت افاضاته- شما را برای رسیدگی به وضع سپاه معرفی نمودند، جنابعالی را بدین سمت منصوب می‏نمایم تا با کمال دقت در تطبیق قوانین و تصمیمات شورای سپاه پاسداران با احکام اسلام کوشش نمایید. و همچنین بر خط فکری و اعتقادی سپاه در سراسر ایران نظارت دقیق نموده و از انحرافات و تخلفات با کمال قاطعیت جلوگیری نمایید.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 436)

ـ نامه به آقای علی رازینی؛ موافقت با استفاده از اموال مکشوفه (1367)

[رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح طی نامه‏ای به شماره 5133/ 67/ 35 مورخ 23/ 9/ 1367 درخواست نموده است، اجازه دهند از اموالی که به حکم قانون و احکام دادگاهها از باندهای فساد مالی ضبط می‏شود جهت رفع نیازهای سازمان قضایی مذکور و تشکیلات وابسته به آن و نیازهای مشابه در نیروهای نظامی و انتظامی مصرف شود. امام خمینی در پاسخ چنین مرقوم فرموده‏اند:].

«بسمه تعالی‏

با حفظ جهات شرعیه و موافقت جناب آقای نخست وزیر، موافقت دارم.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 211)



[1] - افرادی که در جریان تظاهرات و اعتصابهای دوران انقلاب آسیب دیدند

[2] - مهدی رحیمی آخرین فرماندار نظامی تهران و حومه در روزهای پایانی حکومت شاه.

[3] - درگذشت خواهر آقای گلپایگانی.

انتهای پیام /*