رویکرد امام خمینی
پیرایش و بهسازی عناصر و مؤلفههایی از مذهب شیعه، به ویژه فرهنگ عزاداری و مداحی و روضهخوانی در دورههای مختلف تاریخی از اهداف اصلی عالمان آگاه بوده است. بنیانگذار حوزۀ علمیۀ قم، آیتالله شیخ عبدالکریم حائری، تعزیه و برخی عزاداریها را با پیام واقعی عاشورا ناسازگار میدانست؛ از اینرو تلاش کرد با تحریم چنین کارهایی از منش و گسترش رویههای نادرست سوگواری و کارهای خرافی به نام دین و امام حسین(ع) جلوگیری کند. او در گامی دیگر، پارهای از مجلسهای تعزیه و شبیهخوانی را تبدیل به مجالس روضهخوانی کرد. اقتدار او سبب شد در محافل تعزیۀ قم مجلسگردانان و صاحبان مجالس به احترام حاج شیخ در پی برگزاری تعزیههای ناپسند نباشند و عزاداران را از چنین کارهایی بازدارند.
جانشین بنیانگذار حوزۀ علمیه قم، آیتالله بروجردی نیز همان رویّه را داشت. امام خمینی، شاگرد آن دو مرجع شیعه نیز همانگونه اندیشه و عمل میکرد. معتقد بود هیچکدام از مسائل نباید وهن بر مذهب شود. تعزیهخوانی اگر مشتمل بر محرمّات شرعیه را جایز نمیدانست و میگفت بهتر است به جای آن روضه خوانده شود. و در شرایط و اوضاع کنونی از قمه زدن نیز خودداری شود. امام خمینی بجای تعصبورزی و ارزشگذاشتن بر ریخت و آرایۀ سوگواریها، بر فلسفۀ آن اهمیت داده و تأکید داشت. معتقد بود گریه کردن بر سید الشهداء باید به انگیزه و هدفی انجام پذیرد. به تعبیر ایشان: شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سید الشهداء. نه سید الشهداء احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش فی نفسه کاری از آن میآید. لکن این مجلسها مردم را مجتمع میکنند و یک وجهه میدهند. پس عزاداری در اندیشۀ امام خمینی دارای کارکردهای فراوان و گوناگونیست؛ اما آنچه برای ایشان مهم است، برجستگی جنبههای سیاسی عزاداریست. از نگاه ایشان مسئله، مسئله گریه نیست، مسئله مسئله تباکی (حالت گریه به خود گرفتن) نیست. مسئه سیاسی است که ائمه ما با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند. از راههای مختلف اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند.
از دیدگاه او سوگواری مذهبی فی نفسه امری سیاسیست و نیازمند وارد کردن امر سیاسی دیگری در آن نیست. سینهزنی، نوحهخوانی رمز پیروزیست؛ چراکه عامل یکپارچگی و وحدت مردم میشود. روضهخوانی را برابر با آدمسازی دانسته و میگوید این روضه و این گریه آدمساز است. انسان درست میکند. پس بپاداری عزاداری ضرورت دارد و نباید آن را تضعیف و به بهانههای گوناگون تعطیل کرد.
امام خمینی به طور جدی بر حفظ سنت عزاداری و روضه خوانی، به همان سبک و سیاقی که پیش از پیروزی انقلاب بود، تاکید داشت و از روشنفکران و کسانی که به تخطئۀ عزاداری، روضهخوانی و دستههای عزاداری میپردازند، سخت انتقاد میکرد؛ آنان را از فلسفه و کارکرد این روضهها و عزاها ناآگاه دانسته و همین گریه و روضهها را حافظ مکتب معرفی میکرد. با همین نگاه بود که حتی در دورۀ حضور در فرانسه نیز مجلس روضه و روضهخوانی برگزار کرده و به یکی از روحانیون دستور میدهد که روضه بخوانند و همانند عزاداریهای سنتی اطعام هم بکنند.
امام خمینی چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب در مراسم روضۀ خانۀ مراجع و علما، یا اعضای دفتر نیز شرکت میکرد و گاه تا آخر مجلس مینشست. خود نیز مقید بود که روزهای خاصی، به ویژه ایام فاطمیه و روز عاشورا به همان سبک سنتی با چند سخنران روضهخوانی برگزار و همراه با جمعیت با صدای بلند گریه کند. پیش از تبعید سال 1343، شبهای محرم که در محلّههای مختلف قم مجلس روضه برگزار میشد؛ امام در آنها شرکت میکرد. بعداز ظهر عاشورای 1342 که برای سخنرانی به مدرسۀ فیضیه میرفت (به احترام عزای سیدالشهدا) تحتالحنک انداخته و قسمت جلوی عمامهشان را قدری گِل زده بود.
امام خمینی در دوران تبعید که در نجف بود، روزهای اول تا سوم جمادیالثانی (فاطمیه) و سه شب احیاء ماه رمضان مجلس روضه داشت. در کربلا گاهی در دستههای سینهزنی و عزاداری عمومی روزهای محرم شرکت میکرد و برخی دستههای عزاداری را در منزل میپذیرفت. در دیگر شبهای شهادت معصومین(ع) هم در منزلشان ذکر مصیبت داشت.
منبریهای مجالس عزای منزل امام خمینی مشخص و معین بودند. از آن میان، کوثری پدر و کوثری پسر و... که به سبک سنتی منبر رفته و خود مدیحهسرایی و روضه هم میخواندند.
روضهخوانان و مداحان
مشروعیت کار مداحِ اهل بیت(ع)، نوحه و روضهخوان را به خوبی میتوان در متون دینی اثبات کرد. چنانکه امامان شیعه نیز از مداحان و ذاکران تقدیر و تشویق میکردند، صله میدادند، دعا میکردند و برای این کار فضیلت و ثواب بسیار میشمردند. بدینسان فقیهان و عالمان دین در عصر غیبت امام عصر(عج) نیز این سنت شیعی را عملاً پاس داشته و بر آن تأکید کردهاند. به ویژه مداحی و روضهخوانیِ سنتی و به سبک قدیم را که همان اجرای شعر و بیان زندگی اهلبیت (ع) بوده است. روضههای حجتالاسلام کوثری در حضور امام خمینی یک نمونه از عزاداری سنتی و مرسوم بود.
مداحان در گذشته از روی تمایلات مذهبی به این هنر روی میآوردند و برای این کار مزد معینی نمیگرفتند؛ با این حال، متولیان و برگزارکنندگان مجالس روضهخوانی از روی وظیفه و قدرشناسی به آنها وجهی داده و کمک میکردند. دهههای پیشین هنگام دعوت از مداحان و سخنرانان مذهبی حقالزحمه و به گفتۀ امروزی، وزن و قدر پاکت (دستمزد)، مورد بحث و شرط قرار نمیگرفت. مداحان نیز این دستمزد را متبرک دانسته و حتی برخی از آنها وجه داخل پاکت را نمیشمردند. مراجع و علما، از آن میان امام خمینی نیز گرفتن این نوع دستمزد در قالب نذر و اعانه را در مراسم سوگواری بیاشکال میدانستند.
روزگار پیشین مداحی و روضهخوانی شغل نبود؛ برای درآمدافزایی انجام نمیگرفت. بیشتر آنان پیشۀ رسمی دیگری داشتند. به مثابه کالا و یا ابزارِ درآمدزایی نبود، هنری بود دینی که از روی اعتقاد و علاقه به اهل بیت پیامبر(ص) انجام میگرفت. از بُعد اجتماعی و سیاسی هم مداحی در خدمت نهادهای رسمی قدرت و حکومت نبود. به همین دلیل زمانی که سید مرتضی برقعی، واعظ مشهور قم، به دربار شاه رفت و به نام حوزۀ علمیه قم تولد فرزند اول شاه (ولیعهد) را به وی تبریک گفت و خبر آن در جراید منتشر شد؛ با اعتراض تند امام خمینی روبرو شده و سرانجام از کار خود ابراز پشیمانی کرد.
روضه و روضهخوانی، سراسر مردم نهاد و برآمده از علاقه و عواطف دینی و در ارتباط تنگاتنگ با روحانیت و حوزههای علمیه بود. منبر و خطابه و وعظ روحانیون اصل بود و محور، مداح و روضهخوان زینتبخش مجلس و فرع و پایمنبری به حساب میآمد. در کتاب «حیات یحیی» آمده است: «اهل منبر طایفۀ بزرگ و مهمی شدهاند. یک قسم آنها محترمتر از دیگرانند و آنها کسانی هستند که عنوان ملّائی و واعظی دارند و بعد از آن روضهخوانهای باسوادند. بعد از آن با آواز و همینطور تا برسد به درجات پائینتر در هر شهر... به هر صورت قوۀ اهل منبر هم قسمت مهم از قوۀ روحانیت [و] قابل اعتنا است و در هیجان دادن افکار عوام، مدخلیت تمام دارد.»
رونق و حکم تأیید مجالس روضه و روضهخوانی یا واعظ و مداح و روضهخوان از گذشته تا کنون، حضور مراجع و علما و بزرگان دین و مذهب بوده است. همین کار در اصلاح محتوا و سبک عزاداری و هدفمند کردن اینگونه مجالس تأثیرگذار است. شخص امام خمینی نیز شرکت میکرد. در محرم 42 به عزاداریهای محلههای قم سرکشی میکرد و به دیدار هیئتهای محلات کوچه حکیم، گذر جدا، عشق علی، چهل اختران، آذر، تکیه ملامحمود و... میرفت. برخی مراجع، از آن میان امام خمینی با حضور مستقیم و گاه با فرستادن نماینده و نامه به هیئتهای عزاداری شهرستانها مجالس عزا و روضه و منبریها و مداحان را رهنمود داده و سبک و سیاق انقلابی و سیاسی اینگونه مجالس را تبیین میکردند.
با فوت آیتالله بروجردی در ابتدای دهۀ 40، نظام شاهنشاهی نیز سیاستهای فرهنگی و دینی و اقتصادی خود را تغییر داده و دست به اقداماتی زد که در کل به زیان دین و مذهب تمام میشد؛ به همین خاطر در آستانۀ محرم سال 42 امام خمینی از وعاظ خواست سیاستهای ضد اسلامی شاه و همدستی آن با اسرائیل را نقد کرده و اعتراض و مردم را آگاه کنند. همچنین دستور داد تا روز 7 محرم مجالس وعظ و عزاداری به طور عادی برگزار شود و در صورت عدم تسلیم رژیم به خواستههای علما و مراجع، به شدت از رژیم انتقاد کرده و با خواندن نوحهها و مرثیهها خاطره واقعه گوهرشاد و فاجعۀ مدرسه فیضیه را در اذهان مردم زنده کنند. ساواک نیز با احضار وعّاظ از آنها خواست که در مجالس عزاداری علیه شخص اول کشور و اسرائیل مطلبی گفته نشود. در عصر عاشورای همان سال امام خمینی شخصاً در سوگواری مدرسه فیضیه سخنرانی کرد. در تهران و برخی شهرهای دیگر هم مراسم عزاداری به تظاهرات سیاسی گسترده علیه شاه و رژیم پهلوی تبدیل شد. پس عزاداری و روضه و... وسیلهای بودند و شدند برای پیشبرد اهداف اهل بیت و امام حسین (ع) امام تلاش می کرد این جلسات با حضور روحانیت آگاه از محتوا خالی نشود و منبری و روضهخوان به همان سبک سنتی جایگاه خود را حفظ کنند؛ نه این که روضهخوان و مداح عالِم منبری را کنار زده و جایش بنشیند. امام مخالف میدانداری مداحان و روضهخوانان بود.
در اهداف برگزاری مجالس روضه و مدیحهسرایی مذهبی نیز دیدگاه امام با بقیه تفاوت داشت. برخی اعتقاد دارند انجام شعائر و مراسم مذهبی مانند: مدیحهسرایی و روضهخوانی و... خود هدف است؛ مهمترین وسیلۀ نجات در آخرت است؛ عدهای هم برای تقرب به خدا و نیل به شفاعت ائمۀ اطهار(ع) انجام میدهند. شماری هم برای کسب منافع دنیوی اقدام به انجام چنین مراسمهایی میکنند. اما از دیدگاه امام عزاداری هدف نیست؛ وسیله است.
امام خمینی با منبریها و واعظانی که به سبک سنتی منبر رفته و به اهداف قیام حسینی اشاره کرده و مردم را از ظلم و ستم آگاه میکردند، احترام ویژهای قائل میشد. نسبت به آنها تواضع داشت. روضهخوان و مداح اهل بیت(ع) را که میدید، جلوی آنان تمام قد بلند میشد و یا زمانی که آنها میخواستند از پیش امام بروند، آنها را بدرقه میکرد و با اصرار مهمانان باز میگشت.
نتیجه
آنچه از خوانش و پژوهش آثار و منابع تاریخی و جریانشناسی تاریخ معاصر، همچنین آثار امام خمینی به دست میآید، تأکید امام خمینی بر حفظ سنت عزاداری و روضه خوانی، به همان سبک و سیاق سنتی و پیش از انقلاب، با هدفمند کردن و چاشنی سیاسی و حماسی آن بوده است. ایشان همانقدر که از روشنفکران و کسانی که عزاداری، روضهخوانی و دستههای عزاداری را تخطئه کرده و بیارزش میپندارند، انتقاد میکند و آنان را نسبت به فلسفه و کارکرد سوگواریهای مذهبی ناآگاه میداند؛ قشر سنتی و کسانی که سوگواری را تنها گریه برای پاکشدن گناهان، شفاعت و کسب بهشت انجام میدهند نیز رد کرده و منتقد هست.
امام پیگیر و دوستدار منبرها و روضههای انقلابی و شیعۀ سرخ علوی بود؛ سوگواری با درونمایۀ سیاسی و مبارزه با ظلم و ستم! درست است که این نگاه امام در پهنۀ سنتی بود، اما برخلاف رویۀ رایج حوزههای علمیه و سنتگراهای حوزه بود. نگرش غالب پیش از انقلاب نسبت به روضه و روضهخوانی، نجاتبخشی از آتش جهنم و اشک و آه جهت شفاعت و بخشش گناهان و رسیدن به بهشت بود، در حالی که امام خمینی آن را وسیلهای برای حفظ مکتب و رهایی از ظلم و ستم میدانست.
برآیند خوانش و جستجوی متون تاریخی نشان میدهد که امام خمینی در هدف و محتوای عزاداری و روضهخوانی با سنتیها مسئله داشت، نه در شکل و قالب سنتی آن؛ پس، هم بر حفظ و ادامۀ سنتهای عزاداری گذشته تأکید داشت و هم بر جنبههای سیاسی و انقلابی آن! همچنین توجه دادن واعظان و مداحان و روضهخوانان بر این که مردم از اهداف قیام حسینی که مبارزه با ظلم و تشکیل حکومت بود، آگاه کنند. مردم را از خمودگی درآورده و به حرکت و تعقل در عزاداری و اهداف آن رهنمون کنند.
امام به طبقه یا فرد خاصی از مداحان و واعظان توجه نداشت. این که افرادی شاخص علمی منبر بروند، همانقدر که سنتی باشند، کفایت میکرد. از طرفی به اندازۀ قدر و منزلت دینی و علمی و اجتماعی به آنان ارزش میداد و اجازۀ دخالت در امور دیگر را نمیداد. طوری برخورد میکرد که هم جایگاه آنان حفظ شود و هم آنها جایگاهشان را حفظ کرده و محدودۀ خود را بدانند.