کتابخانه حضرت امام

کد : 3153 | تاریخ : 23 اردیبهشت 1398

کتابخانه حضرت امام

آیت‌الله عراقچی در این باره می‌گویند:

در محل ساختمان فعلی درمانگاه قرآن و عترت قم، یک منزل بزرگ و قدیمی و دو طبقه بود. این منزل را نمی‌دانم صاحبش به چه عنوانی به حضرت امام واگذار کرده بود. قرار شد آنجا را تبدیل به کتابخانه کنند. یک روز مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی مرا دید و گفت که امام نظرشان این است که در اینجا کتابخانه‌ای تأسیس شود، شما که در این کار تجربه دارید در تشکیل آن کمک کنید. من هم فوری قبول کردم و از فرداش به آن منزل رفتم و مشغول کار شدم. پیش از من کتاب‌های تهیه کرده بودند و مقداری هم آقای مرعشی نجفی هدیه داده بودند. من همه آنها را فهرست کردم. کتب ارزشمند و کم یابی بین آنها بود.

مسئول کتابخانه آقا مجتبی تهرانی بود و من هم با اطلاع و موافقت امام کمک می‌کردم. این کار و همکاری ما ادامه داشت تا اینکه حضرت امام را تبعید کردند. بعداز تبعید مدتی کار ادامه داشت، حتی من فهرستی از کتاب‌ها و منابع مورد نیاز را تهیه کردم و فهرست آقا تهرانی وقتی نجف می­رفتند همراه خود بردند و به امام نشان دادند تا هزیته خرید آنها را بدهند یا اجازه استفاده از سهم امام برای کار را صادر نمایند.

امام با رؤیت لیست فرموده بود: این‌ها چیست؟ آقا تهرانی گفته بودند برای کتابخانه است، پولش را بدهید، تهیه می‌کنیم. امام فرموده بود: من از سهم امام برای خرید این جور کتاب‌ها نمی‌دهم. اگر کتب تفسیری، فقهی یا اصولی باشد که طلبه‌ها دائم از آنها استفاده نمایند، اشکالی ندارد، ولی برای این‌ها نمی‌توان، لذا یک ریال هم ندادند. البته گفته بودند اگر بانی پیدا شد من حرفی ندارم.

بعدها بانی پیدا شد و نسبتاً کتابخانه سر و سامان گرفت. در ضمن این را عرض کنم که این کتابخانه را در واقع به دوش امام گذاشتند والّا حضرت امام ذوق و علاقۀ این چیزها را نداشت که مثلاً مسجد و مدرسه و کتابخانه بسازد، هرگز دنبال این کارها نبودند و خودشان هم کتاب زیادی نداشتند. حتی برای مسجد هم اجازه نمی‌دادند از وجوه شرعی هزینه شود.

یک روز در کتابخانه مشغول کار بودیم و فهرست‌نویسی می‌کردیم، ناگهان دیدم در می‌زنند. خدمت‌گذار کتابخانه تا در را باز کرد، چند افسر و چند کت و شلواری مسلح وارد شدند. اول به اتاق من آمدند. گفتند: این‌جا چه کار می‌کنید؟ گفتم: دارم کتاب‌ها را فهرست می‌کنم. فرمانده‌شان با عصبانیت و تندی گفت: بلند شو و از اینجا برو بیرون، حرف‌های بی‌ادبی و بی‌تربیتی زیادی  هم زد. حاج آقا مجتبی تهرانی در طبقه بالا بود، رفتند او را پیدا کردند و چون مسئول کتابخانه بود با خود به ساواک بردند. همان شب مأموران دوباره آمدند و تمام کتاب‌های کتابخانه را جمع کردند و به غارت بردند. فردای همان شب به منزل امام در یخچال قاضی هم هجوم برده و اسناد و کتاب­های شخصی و حتی بعضی کتاب‌های خطی و دست‌نوشته ایشان را هم به غارت بردند.

بعدها یک روز حاج احمدآقا را که در قم ساکن بودند به ساواک احضار کردند و گفتند بیا کتاب‌ها را تحویل بگیر! او هم نرفت و گفت: بدون اجازه امام نمی‌روم. خودشان بردند، باید خودشان هم بیاورند، آنها هم نیاوردند و سرنوشت کتاب‌ها تا پیروزی انقلاب نامعلوم بود.

همین کتاب‌هایی که ساواک قم از کتابخانه حضرت امام مصادره کرده و برده بود، بعداز پیروزی انقلاب و تشریف آوردن امام به قم، یک روز نیروهای انقلاب یا همان بازماندگان ساواک قم، آنها را بار کامیون کرده و می‌آورند خدمت امام، به حضرت امام اطلاع می‌دهند که بله کتاب‌هایی که ساواک مصادره کرده و برده بود الآن آوردند، چه کار باید بکنیم؟ ایشان می‌فرمایند فعلاً ببرید بریزید منزل حاج احمدآقا! آیت‌الله موسوی اردبیلی نقل می‌کنند که همان سال‌های نخست انقلاب من پیگیر تأسیس دانشگاه مفید قم بودم، یک روز رفتم خدمت حضرت امام و عرض کردم: آقا شما یک کمکی برای این دانشگاه بکنید! ایشان دو کار برای ما انجام دادند؛ یکی اینکه فرمودند همین کتاب‌هایی که از ساواک برگرداندن ببرید برای کتابخانه دانشگاه، البته شرط کردند که کتاب‌های نفیس را به آستان قدس رضوی بدهیم و دوم اینکه مبلغی را به عنوان قرض دادن تا با آن دیوار دور دانشگاه را بکشیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان در خاطرات خود می‌گوید: درمانگاهی به نام «درمانگاه خیریه قرآن و عترت» تأسیس کردیم. این درمانگاه به وسیلۀ من و چند نفر دیگر ساکن تهران برای طلاب و خانواده‌های آن‌ها در قم تأسیس گردید. زمین این درمانگاه را... این خانه‌ای بود متعلق و در اختیار حضرت امام بود به متراژ حدود 800 متر که اول می‌خواستند به کتابخانه تبدیل کنند، ولی... بعد ما با ایشان تماس گرفتیم و کلیات طرح و کارهای خود را مطرح ساختیم. ایشان طرح را پذیرفتند و به داماد خود وکالت دادند تا با قیمتی اندک آن محل را به ما واگذار کنند. بدین ترتیب در آنجا ساختمانی پنج طبقه بنا گردید و درمانگاه قرآن و عترت که قبلاً تشکیل شده بود، به آنجا انتقال یافت و کار خود را در یطح وسیع‌تری ادامه داده است.

 


انتهای پیام /*